پرورش افکار و قانون جذب

با پرورش افکار خود تمام آنچه را که میخواهید به زندگی خود جذب کنید.

پرورش افکار و قانون جذب

با پرورش افکار خود تمام آنچه را که میخواهید به زندگی خود جذب کنید.

۱۰ مطلب در آبان ۱۳۹۸ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

مقدمه
یکی از شایع ترین دلایل جدی گرفتن زندگی این است که شما در ذهن خود گیر کرده اید و خیلی زیاد فکر می کنید. جدی نگرفتن افکار را می توان از بچه ها یاد گرفت. به آن ها نگاه کنید. دلیل این که بچه ها راحت زندگی می کنند و در آرامش هستند این است که ذهنی آرام دارند و شروع به نگرانی یا اهمیت دادن به وقایع ، شرایط و موقعیت های زندگی نکرده اند. به طور خلاصه، کودکان زندگی را مشاهده می کنند ، آنها به زندگی فکر نمی کنند.

اما همین کودکان بزرگ می شوند، صاحب شغل خواهند شد و مسئولیت هایی را به عهده می گیرند. همین دغدغه ها، سکون  ذهن را به یک کنسرت سنگین راک و پر از سر و صدا تبدیل می کند که این سر و صدا افکار ماست. بیشتر اوقات فقط به داستانهایی گوش می دهید که خودتان درباره جهان می گویید و زاییده ذهنتان است. در واقع رژه بی پایان افکار به جای توجه به زندگی اطرافتان ، در ذهن شما جاری می شود.

آنچه در این مقاله بررسی می شود
در ادامه این مقاله می خواهیم در مورد استفاده از روش هایی صحبت کنیم که می تواند به شما کمک کند تا سر و صدای ذهن تان را ساکت تر و بسیار دلپذیر جلوه دهد. در واقع قرار است ذهن آگاهی هایی را ارائه دهیم تا بتوانید جدی نگرفتن افکار را بیشتر دز زندگی خود پیاده کنید.


تعریف ذهن آگاهی توجه کامل به لحظه حال و مشاهده آن بدون قضاوت است. یکی از اصول اساسی ذهن آگاهی این است که همه ما افکار خود را خیلی جدی می گیریم و فکر می کنیم افکار ما همیشه معنی خاصی دارند. در حقیقت ، فکر می کنیم که افکارمان صد در صد واقعی هستند و افکار، خودِ ما هستند. یکی از دلایلی که بسیار نگران می شویم و احساسات منفی زیادی را تجربه می کنیم این است که افکار خود را در مورد جهان جدی تر از خود جهان می پنداریم.

همانطور که می دانید همه نوع افکار مسخره در سر ما می گذرد اما بهتر است گاهی اوقات به آنها اعتماد نکنید. وقتی خسته ، ناراحت ، عصبانی یا بیمار هستید ، بهتر است افکار خود را جدی نگیرید. در واقع شما “سر حال” نیستید و  احساساتتان شما را کنترل می کند. بنابر این زمانی که شما دارای انرژی کافی ، هوشیاری،  حالات عاطفی و سلامت روحی نیستید ، روز سختی را پشت سر می گذارید و به راحتی می توانید در سالن کنسرت راک فرو برید.

سر و صدایی کاملاً استرس زده! شما تمام این افکار را جدی می گیرید و سپس درآنچه اتفاق افتاده، گرفتار می شوید. در این زمان ها، ذهن آگاهی می تواند به شما در روشنایی افکارتان کمک کند. البته ذهن آگاهی تنها تکنیک مورد بحث ما نخواهد بود.

جدی نگرفتن افکار چگونه ممکن خواهد بود؟
در این بخش از مقاله قرار است تکنیک هایی را با هم مرور کنیم تا بدانیم چگونه می توانیم افکار خود را جدی نگیریم.

مهم ترین نکته در مسیر جدی نگرفتن افکار دانستن این مسئله است که شما افکار خود نیستید. بعضی اوقات آنچه فکر می کنید کاملاً تاریک یا مسخره است ، اما همه اینها ساختگی است. شما می توانید فکر کنید پس افکار مثبت بسازید. از ذهنتان خارج شوید و به حواس خود دقت کنید. دفعه دیگر که نگران می شوید ، به یاد داشته باشید که افکار شما واقعی نیستند. پس توجه خود را به حواس خود جلب کنید و به دنیای اطراف خود بنگرید.

جدی نگرفتن افکار

به بویی که از فنجان قهوه می آید توجه کنید.ً متوجه ناهاری که می خورید باشید‌. چه مزه هایی حس می کنید؟ چه صداهایی را در اطراف خود می شنوید؟ آیا کسی به شما نگاه می کند؟ به جای اینکه حواس خود را پرت کنید ، سعی کنید در دنیای اطراف خود غوطه ور شوید.

افکار مزاحم را برچسب بزنید
اسم های جالب و خنده دار یا بامزه و ترسناک برای آن ها بسازید که افکار را بی اهمیت جلوه می دهد: مثلا من یک فیلم وحشتناک ساختم ، این فیلم یک فاجعه بزرگ خواهد بود. باید فیلم نامه را عوض کنم! یا نگاه کن ، من دوباره قطار را منفجر کردم. اگر نام های خنده دار ندارید ، می توانید برچسب هایی مانند “تردید” ، “ترس” ، “قضاوت” ، “فرض” ، “پیوست” و موارد دیگر را انتخاب کرده و داستان سازی کنید. ذهن آگاهی به معنای خالی کردن ذهن، خلاص شدن از احساسات دشوار ، فرار از مشکلات زندگی ، عاری از درد بودن یا تجربه کردن سعادت ابدی نیست. ذهن آگاهی به معنای پذیرفتن تجربه و حضور واقعی شماست نه در ذهن ماندنتان‌‌.

هر فکر شما را تقویت یا تضعیف می کند
هنگامی که فکر می کنید و افکار را به خود می گویید، باعث درد ، بیماری یا پریشانی شدید می شوید. “من بد هستم.” “من زشت هستم.” “من هرگز درست نمی شوم.” این سموم را در ذهن خود نگه می دارید و احساس کنید که چقدر بیمار هستید. ضعیف ، خسته ، کم حوصله و پر استرس خواهید شد. برای پاک کردن خود از هر نوع سمی که تازه مصرف کرده اید ، شروع به تمرکز روی هر عبارتی کنید که آنها را رد کند. ” من بسیار جذاب هستم.”، “موهای زیبایی دارم” و “امروز به قوانین عمل کردم.” به نویز ناشی از آن کنسرت راک سنگین که در سر شما پخش می شود توجه کنید و هر آهنگی را که باعث می شود ضربه بخورید خاموش کنید.

افکار اعمال ما کنترل نمیکنند
یکی دیگر از راه های جدی نگرفتن افکار را در ادامه می خوانیم. باید بدانیم که افکار اعمال ما را کنترل نمی کنند مگر اینکه به آنها اجازه انجام این کار را بدهیم. به یاد داشته باشید که گرگ ذهنی منفی خود را بیش از حد نکشید. نه افکار و نه احساسات شما نمی توانند تعیین کنند که چگونه رفتار می کنید. شما آن چیزی نیستید که از آن رنج می برید. ما نمی توانیم از افکار خود (یا احساساتمان) فرار کنیم ، اما می توانیم علی رغم آنها تصمیم بگیریم که چه کاری انجام دهیم. پس گرگهای داخلی خود را مرتب کنید ، نه اینکه آنها را بکشید.

سکوت یک تمرین عملی برای جدی نگرفتن افکار
تمرینی عملی را برای بهتر فهمیدن این موضوع ارائه می دهیم. سکوت کنید: “در ذهن تان بگویید من نمی توانم بازوی خود را بالا ببرم.” در ادامه بازوی خود را بلند کنید در حالی که همچنان می گویید: “من نمی توانم بازوی خود را بالا ببرم.” ممکن است تردید داشته باشید اما بالاخره بازوی خود را بالا بردید. این را برای افکار ذهنی تان هم انجام دهید.

با تبدیل افکار به یک شیء – مثلا حیوانی مثل گرگ – می توانید تأثیر افکار خود را خنثی کنید. چشمان خود را ببندید و نفس عمیق بکشید. افکار خود را به عنوان گرگ تصور کنید. آنها چه رنگی هستند؟ چقدر بزرگ هستند؟ چه نوع صدای تولید می کنند؟ چقدر نزدیک شما هستند؟ با تغییر اندازه ، رنگ ، صدا و شکل گرگ، بازی خود را با افکارتان شروع کنید. این تمرین تجسم وقتی که در زمان از احساسات متعدد پریشان باشید به شما کمک خواهد کرد.

شک کنید!
با شک و تردید به افکارتان واکنش نشان دهید ، آنچه را که ذهنتان به شما می گوید، فورا باور نکنید. “من این افکار را باور نمی کنم.” “واقعاً ، چطور؟” وقتی افکار خود را به چالش می کشید ، از قبول آنها به عنوان چیزی با ارزش جلوگیری می کنید.

احساسات خود را به یک اسم دیگر بازگردانی کنید
به اتفاقات رخ داده فکر کنید حتی زمانی که از اتفاقی که برایتان افتاد احساس پشیمانی کردید. آن لحظه ها را با یک دوست به اشتراک بگذارید ، معمولا احساسات بد با استفاده از صفتی برای نشان دادن شما اعمال می شود، مثلا “من دو مسابقه تنیس آخر خود را از دست دادم ، بازنده هستم.” هربار که چیزی را به اشتراک بگذارید ، شخص دیگر  یا خودتان باید با تبدیل کردن صفت به یک اسم دیگر، آن را دوباره تغییر دهد. هدف این است که داستان خود را به صورت مثبت بچرخانید: “شما بازنده نیستید ، شما فقط دو مسابقه پشت سر هم را از دست داده اید.”

همه تفکرات با هم برابر نیستند. تماس دقیق با آنچه تجربه می کنید ، وضوح را ارائه می دهد. همچنین با تفکیک نوع تفکر ، آگاهی و درک عمیق ارائه می شود. هر بار که افکار خود را تهدید می کنید ، با استفاده از یکی از قالبهای زیر نوع افکار را با صدای بلند بگویید:

دارم فکر می کنم…

من احساس میکنم…

من اعتقاد دارم …

یادآوری می کنم …

تسکین می دهم …

یک علامت جسمی است …

استفاده از ظنز برای جدی نگرفتن افکار
اما یکی از راه های جالب ولی بامزه برای جدی نگرفتن افکار، طنز است. طنز همه مشکلات ما را حل می کند ، خصوصاً مشکلاتی که ناشی از روش تفکر ماست. وقتی افکار درونی خود را بطور جدی متوقف کنیم ، استراحت می کنیم و از عکس العمل های ناپسند خودداری می کنیم. در ادامه چند روش برای روشن کردن افکار آزار دهنده با دوز طنز آورده شده است.

با صدای خود بازی کنید
با صدای مختلف آزمایش کنید – یک شخصیت عالی مقام ، یک کودک ، کمدین و یا حتی یک حیوان. انتخاب با شماست.

با افکار خود  مثل یک حیوان رفتار کنید
“حیوان منفی من سعی دارد توجه ام را جلب کند …” یا “حیوان منفی ببخشید ، من غذای شما را تمام کردم.”

هلیکوپتر شوید
تصور کنید که از آنجا برخاستید و بالاتر و بالاتر رفتید و از افکار خود فاصله گرفته اید.

عینک خود را تغییر دهید
تصور کنید که از یک جفت عینک ابری استفاده می کنید. چه اتفاقی می افتد وقتی از یک عینک جدید استفاده می کنید و جلوی مه را می گیرید؟ مثلا عینکی که همه جا را با رنگ صورتی نشان می دهد.

آهنگ بسازید
افکار خود را به متن ترانه تبدیل کنید و آن را با صدای بلند بخوانید.

می توانید روش های دیگری برای خود ابداع کنید تا با طنزی زیبا افکار را از خود دور کنید.

  • نگین حبیب زاده
  • ۰
  • ۰

شکر گزاری یکی از کارهایی است که بسیاری از ما در طول روز آن را آنجام می دهیم. به همه ما از کودکی گفتن که همیشه شکر گزاری باشیم. شکرگزاری یکی از عادت ها نیکو و حسنه ای است که هر کسی می تواند داشته باشد. شکر گزاری کردن می تواند تاثیرات بسیار زیاد و عمیقی در زندگی ما داشته باشد. ولی با این حال بسیاری از ما عادت به شکر گزاری نداریم و یا اصلا در فرکانس شکرگزاری نیستم و یا اصلا حال و هوای شکر گزاری را نداریم. از این رو، برای این که شکر گزاری کنیم، باید در فرکانس شکرگزاری قرار بگیریم. اما این که فرکانس شکر گزاری چیست و چگونه می توان در فرکانس شکرگزاری قرار گرفت، موضوعی است که این مقاله در صدد بررسی آن می باشد.

شکر گزاری
انسان به سبب نعمت ها و لطف هایی که خداوند متعادل به ایشان داشته است، همیشه باید قدر دان و شکر گزار خداوند باشد. شکر گزاری خداوند متعال می تواند به صورت های مختلف انجام شود. یکی از رایج ترین و ساده ترین روش های شکر گزاری خداوند، شکر گزاری زبانی است که انسان شکر خدا را بر زبان جاری می سازد. ولی با این حال، شکر گزاری روش ها و صورت های دیگری نیز دارد، که می توان به شکر گزاری عملی اشاره کرد. یعنی این که انسان قدر نعمت های الهی را بداند و از حیف و میل کردن این نعمت ها پرهیز نماید.

با وجود این که شکر گزاری خداوند صورت ها و روش های مختلفی دارد، ولی با این حال بسیاری از افراد این عادت حسنه شکرگزاری را ندارند و به عبارتی در فرکانس شکر گزاری قرار نمی گیرند. برای قرار گرفتن در فرکانس شکر گزاری باید، مراحل و مقدماتی را مدنظر قرار داد تا بتواند در مسیر فرکانس شکر گزاری قرار گرفت. قرار گرفتن در فرکانس شکر گزاری تاثیرات و تبعات بسیار زیادی در زندگی انسان دارد و می تواند زندگی انسان را پر ثمرتر و با برکت تر کند.

چرا که شکر گزاری یکی از روش های مثبت اندیشی و طرز فکر سالم و باز است. انسانی که همیشه شکر گزار است، کانون توجه خود را در هر حال بر روی مثبت ها قرار می دهد و همیشه خواهان اتفاق های خوب است. بر اساس قانون جذب انسان وقتی مثبت می اندیشد و همیشه از شکر گزار است، اتفاقات و چیزهای مثبت را به خود جذب می کند. به همین دلیل شکر گزاری در زندگی مادی و معنوی انسان تاثیرات بسیار زیادی می گذارد.

کانال تلگرام پرورش افکار
کانال تلگرام پرورش افکار

ولی با این حال، برای این که انسان همیشه در حال شکر گزاری باشد و برای همه نعمت های الهی کوچک و بزرگ شکر گزاری نماید، در این صورت، باید در فرکانس شکر گزاری قرار بگیرید. با این وجود شاید، فرکانس شکر گزاری برای بسیاری از مردم ناشناخته است و به احتمال زیاد خیلی از افراد درک روشنی از فرکانس شکر گزاری ندارد. به همین دلیل برای روشن تر شدن فرکانس شکر گزاری ابتدا به بررسی مفهوم فرکانس و سپس فرکانس شکر گزاری می پردازیم.

فرکانس
برای این که بدانیم فرکانس شکر گزاری چیست. بهتر است ابتدا تعریفی از فرکانس و معنای آن داشته باشیم. همه ما به احتمال زیاد، اسم فرکانس را شنیده ایم و از آن بر داشت هایی داریم. به ویژه فرکانس را برای امواج رادیویی و تلویزیونی بیشتر به کار می برند. در علم فیزیک به اندازه گیری تعداد تکرار اتفاقی در یک واحد زمان فرکانس می گویند. به این منظور برای این که تعداد دفعات وقوع یک حادثه را در آن بازه می شمارند و سپس بر طول بازه زمانی تقسیم می کنند.

بنابراین منظور ما از فرکانس این است که در یک بازه زمانی چند بار یک اتفاق خاص رخ می دهد. لذا وقتی از فرکانس شکر گزاری صحبت می کنیم. منظور تعداد شکر گزاری هایی است که انسان در طول روز خود و یا زندگی خود انجام می دهد. بنابراین فرکانس شکر گزاری قرار گرفتن انسان در مدار شکر گزاری از خداوند می باشد.

فرکانس شکر گزاری
با توجه به تعریفی که از فرکانس انجام شد، اکنون می توان به این سوال که فرکانس شکر گزاری چیست؟ پاسخ داد. همان طور که گفتیم فرکانس تعداد وقوع یک اتفاق در بازه زمانی مشخص است. بنابراین وقتی می گوییم، فرکانس شکر گزاری، منظور تعداد دفعاتی است که انسان مثلا در طول یک روز شکر گزاری می کند. بنابراین منظور از فرکانس شکر گزاری مسیر است، که انسان در آن مسیر به می تواند به شکر گزاری از خداوند متعال بابت همه نعمت هایی که به انسان ارزانی داشته است، قرار می گیرد.

شاید این مطالب را دوست داشته باشید
قانون ۱۵ دقیقه چیست و چگونه کار می کند؟

آبان ۲۰, ۱۳۹۸
چگونه می توان دوستان زیادی داشت و یک حلقه بزرگ اجتماعی ایجاد…

آبان ۱۹, ۱۳۹۸
چگونه در لحظه ی حال زندگی کنیم و تاثیرش در زندگی

آبان ۱۸, ۱۳۹۸
آیا ثروتمند شدن همان پولدار شدن است ؟تفاوت این دو چیست؟

آبان ۱۷, ۱۳۹۸
تاثیر هوش هیجانی بر استفاده مفیدتری از قانون جذب  

آبان ۱۶, ۱۳۹۸
آیا بازنشستگی پایان کار است؟

آبان ۱۴, ۱۳۹۸
فرکانس شکرگزاری

فرکانس شکر گزاری، فرکانسی است که فرد در آن فرکانس به شکرگزاری از خداوند متعال به روش ها و صورت های مختلف می پردازد. در فرکانس شکر گزاری انسان می تواند به صورت زبانی و عملی از خداوند متعال شکر گزاری نماید. چرا که شکر گزاری نزدیک ترین فرکانس به منبع و منشا جهان هستی است که اگر ما به آیات الهی در قرآن کریم هم دقت و توجه داشته باشید، پی به اهمیت این فرکانس می بریم.

آیا در فرکانس شکرگزاری هستید؟
در قرآن کریم هم خداوند هر جا در مورد توجه کردن و در خواست کردن از خودش صحبت کرده است، بلافاصله شکر گزاری و سپاسگزاری را نیز مطرح نموده است. به همین دلیل شکر گزاری نزدیک ترین احساس توجه به خداوند است.

به همین دلیل باید گفت که فرکانس شکر گزاری برترین فرکانس ها است و هم مسیری با این فرکانس می تواند انرژی بسیار زیادی را به انسان بدهد و سبب خیر و برکت بخشیدن به دارای و اموال انسان گردد. همچنین قرار گرفتن در فرکانس شکر گزاری و هم مسیری با این فرکانس می تواند برای سلامتی و تندرستی انسان نیز مفید و موثر باشد. به همین دلیل انسان باید برای همه نعمت ها و برکاتی که خداوند متعال به انسان ارزانی داشته است به شکر گزاری از خدا بپردازد.

می توان گفت که نزدیک ترین فرکانس به خداوند متعال فرکانس شکر گزاری است. هر چقدر بیشتر از خداوند شکر گزاری کنیم بیشتر به مهربانی و کریم بودن خداوند پی می بریم. با شکر گزاری بیشتر دل های انسان به خداوند نزدیک می شود و انسان با فرکانس شکر گزاری با خداوند در یک یک راستا قرار می گیرند.

اثرات و نتایج فرکانس شکر گزاری
در فرکانس شکر گزاری احساس و حس و حالی که انسان پیدا می کند، در هیچ جای دنیا وجود ندارد، انسان در هیچ حالتی نمی تواند حسی که شکر گزاری به او می دهد را تجربه کند.
با توجه به آنچه گفته شد، اکنون می تواند گفت که شکر گزاری چیست؟ چرا که بر اساس تعریفی که انجام شد، شکر گزاری و فرکانس شکر گزاری مشخص و معین گردید. بنابراین وقتی می گوییم، فرکانس شکر گزاری، یعنی این که انسان در طول روز و در همه عمر خود همیشه برای همه نعمت هایی که خداوند به ما ارزانی داشته است شکر گزاری کند.

فرکانس شکرگزاری

شکر گزاری مداوم و در همه حال، سبب می شود، که انسان در فرکانس شکر گزاری قرار بگیرید. قرار گرفتن در فرکانس شکر گزاری تاثیرات بسیار زیادی برای انسان دارد و می تواند در زندگی مادی و معنوی انسان سبب خیرات و نیکی ها و برکت ها باشد. بنابراین انسان با قرار گرفتن در فرکانس شکر گزاری از سلامتی روحی و روانی که محافظت می کند و علاوه بر این با شکر گزاری کردن و قدر دانی از نعمت ها و داشته هایی که خداوند به وی داده است، نعمت ها و خیرات دیگری را جذب زندگی خود می کند و روز به روز ثروت مند تر و خوشبخت تر می شود.

از این رو، توصیه می شود، که ما همیشه و در همه حال شکر گزار خداوند باشیم و در فرکانس شکر گزاری قرار داشته باشیم تا بتوانیم سعادت دنیا و آخرت خود را تضمین کنیم و زندگی شایسته و درخوری داشته باشیم. پس برای خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت فرکانس شکر گزاری یکی از مهم ترین و اصلی ترین راه ها می باشد، که خداوند در اختیار انسان قرار داده است.

  • نگین حبیب زاده
  • ۰
  • ۰

این مقاله کمی پیشرفته تر از توصیه های اساسی در زمینه ی کسب مهارت های اجتماعی است که سایت ها معمولاً ارائه می دهند. این مقاله شامل مجموعه ای از مشاهدات و تجربیات در مورد آنچه مردم می توانند انجام دهند تا یک حلقه بزرگ اجتماعی برای خودشان ایجاد کنند، می شود. در واقع داشتن دوستان زیاد ، برای بسیاری از افراد ایده آل نیست و ایده ی داشتن دوستان زیاد ، فقط به صورت تئوری جالب است.

ممکن است فرد کمی بی اعتماد به نفس باشد و فکر کند اگر بتواند یک دایره بزرگ اجتماعی تشکیل دهد و به فردی مشهور تبدیل شود که همه او را می شناسند به نوعی ارزشمندتر خواهد شد.

یک شخص با داشتن تعداد معدودی از دوستان خوب و ایده آل خوشحال تر است ، شاید او یک یا دو دوست صمیمی داشته باشد و با تعداد کمی از افراد آشنا باشد ولی احساس خوشحالی کند.

همچنین به هیچ وجه نادر نیست که بعضی از افراد دوستان زیادی داشته باشند ولی وقت زیادی را به تنهایی بگذرانند.

من در این مقاله نمی خواهم زیاده روی کنم و نظر خود را تحمیل کنم که داشتن تعداد زیادی دوست کاملاً خالی از لطف و بی اهمیت است. درواقع داشتن تعداد زیادی دوست واقعی بسیار جالب است و در زندگی اجتماعی به شما بسیار کمک خواهد کرد.

نکات زیر در رابطه با داشتن دوستان زیاد را در نظر بگیرید:
• این امر می تواند بسیار وقت شما را برای همراهی با دوستانتان و برآورده کردن خواسته های آنها بگیرد .

• ملاقات با افراد زیاد ، زمان و تلاش کافی می طلبد.

• اگر افراد زیادی را بشناسید ، غیرممکن است که با همه آنها واقعاً روابط نزدیکی داشته باشید.

• به طور متوسط ، اگر افراد زیادی را بشناسید ، نسبتاً بیشتر وقت خود را صرف انجام فعالیت هایی خواهید کرد که آنها دوست دارند و شاید شما اصلا لذت نبرید. این یکی از اصلی ترین راه هایی است که می توانید با دوستان خود کنار بیایید.

با این وجود اگر هنوز هم مصمم هستید که با افراد زیادی ارتباط داشته باشید در ادامه پیشنهاداتی ارائه شده است.

از مهارت های اجتماعی مناسب و شایسته برخوردار باشید و ایده خوبی در مورد چگونگی شروع یک دوستی داشته باشید.

لازم نیست شما انعطاف پذیر ترین فردی باشید که تا به امروز پا به روی زمین گذاشته است. گاهی اوقات چیزی که بیشترین تأثیر در تعداد دوستان شما خواهد داشت این است که چقدر برای یافتن و ایجاد دوستی تلاش می کنید.

درواقع شما باید از اصول اولیه دوستی و چگونگی سامان دادن برنامه خود با افراد برخوردار باشید. دانستن چگونگی ایجاد ارتباط با دوستان زیاد ، قدمی ابتدایی از مهارت های اساسی تر برای داشتن دوستان زیاد است.

بدیهی است که اگر شما واقعاً خجالتی باشید یا عادات اجتماعی بدی داشته باشید مردم از شما دوری کنند ، پس باید در این زمینه پیشرفت هایی داشته باشید و همچنین باید تا حدودی اعتماد به نفس کسب کنید .

شما باید نسبتاً دوستانه برخورد کنید و اهل گشت و گذار باشید.

وقتی صحبت از دوستانه تر و اجتماعی تر شدن است ، بخشی از آن شامل انجام برخی رفتارها (شروع مکالمه با افراد ، دعوت دیگران به گروه) می شود. تا حدی لازم است شما فردی باشید که به طور کلی اجتماع را دوست دارد و از صحبت کردن با افراد لذت می برد.

اگر می خواهید با فرد جدیدی ملاقات کنید ، باید راحت با او گپ بزنید و سعی کنید با او آشنا شوید.

مجدداً ، نیازی نیست که دوستانه ترین رفتار ممکن را داشته باشید ، اما در عین حال نمی توانید بیش از حد گوشه گیر باشید و یا در مورد کسانی که می خواهید با آنها ارتباط برقرار کنید ، بسیار انتخابگر باشید.

نکته دیگر این است که شما در واقع باید همه افرادی را که با آنها دوست می شوید را دوست بدارید. این واقعاً روندی نیست که بتوانید بی روح و مکانیکی انجام شود .

در این صورت شاید بتوانید از این طریق یک دسته از افراد را کنار خود جمع کنید ، اما باید بدانید که روابط شما فراتر از آن نخواهد رفت و صمیمیتی شکل نخواهد گرفت.

در چندین فعالیت شرکت کنید که در آن بتوانید با افراد زیادی ملاقات کنید.

برای داشتن دوستان زیاد ، باید افراد زیادی را ملاقات کنید.

تجربه ثابت کرده است ، افراد که درگیر فعالیتهای زیادی هستند و وقت خود را با گروه بزرگی از افراد می گذرانند دوستان بیشتری دارند. آنها با بسیاری از افرادی که در آنجا ملاقات می کنند آشنا می شوند و یک دسته از دوستان جدید را از هر گروه انتخاب می کنند. با گذشت زمان ، واقعاً به تعداد دوستان آنها افزوده می شود . مثلاً ، افرادی که در یک اردوگاه تابستانی کار کرده اند ، می توانند همه افراد آن جا را ملاقات کنند.

افراد خوش مشرب بیشتر به طور طبیعی برای انجام این نوع کارها گرایش دارند:

●       آنها به مجموعه های زیادی شامل باشگاه ها یا گروه های مدرسه می پیوندند.

●       آنها برای تیم های ورزشی مختلفی ثبت نام می کنند.
●       آنها یک الی دو شغل دارند و در محل کار خود تعداد زیادی همکار هم سن خود را می توانند ملاقات کنند.

●       آنها تمایل دارند در فعالیت هایی (مثلاً درخت کاری) ، که بتوانند آنجا با افراد جدیدی دیدار کنند، شرکت کنند.

●       آنها در گروه های تئاتر و مسابقه های مختلف یا مواردی از این قبل شرکت می کنند.

●       آنها برای کار های کوتاه مدت درسازمان های مختلف داوطلب می شوند ، از جمله کمک به یک جشنواره سالانه.

●       آنها به مسافرت می روند و در هر مکانی که بازدید می کنند ، دوستان جدیدی را انتخاب می کنند.

البته که بیشتر از طریق ایمیل با این دوستان جدید، ارتباط برقرار خواهد شد و شاید فقط هنگام مسافرت به آن شهر با آنها دوباره ملاقات داشته باشند ، اما آنها به هر حال دوست محسوب می شوند.

افرادی که علایق مختلفی دارند نیز از یک مزیت برخوردار هستند ، زیرا گروه های دوستان بالقوه ای که می توانند به آنها دسترسی پیدا کنند با یکدیگر همپوشانی نخواهد داشت.

شما می توانید تعداد خوبی دوست داشته باشید حتی اگر در جایگاه و موقعیتی باشید که با افراد زیادی ارتباط نداشته باشید.

کاری که شما باید انجام دهید این است که راهی پیدا کنید تا بتوانید نقش محوری تری در آن محیط بازی کنید.

گروه های بزرگتری را سازماندهی کنید و در رویداد های بزرگتری شرکت کنید.

وقتی می بینید تنها با گروه کوچکی از افراد که  عمدتاً شامل دوستانی که از قبل می شناسید در ارتباط هستید در مهمانی ها و اجتماعات بزرگتر شرکت کنید که بتوانید افراد جدیدی را ملاقات کنید.

اگر به سمت رویدادهای بزرگتر بروید ، می توانید راهی مطمئن برای دیدار با دوستان جدید پیدا کنید.

با افرادی که دوستان زیادی دارند آشنا شوید.

هیچ تضمینی وجود ندارد که یک شخص با داشتن دوستان زیاد بخواهد با شما هم دوست شود ، اما اگر حداقل با برخی افراد که این طور هستند آشنا شوید بسیار عالی است زیرا آنها برای گسترش روابط اجتماعی تان مفید خواهند بود و می توانند به شما امکان دسترسی به مخاطبین بسیار بیشتری را بدهد.

اگر آنها به یک جمع بزرگتر دعوت شوند ، احتمالا بسیاری از دوستانشان را نیز همراه خود می برند و شما شانس این را دارید که در آنجا با افراد جدیدی ملاقات داشته باشید.

اگر می توانید ، چیزهایی داشته باشید که مردم را به سمت شما سوق دهد.

تعدادی از ویژگی های افرادی که دوستان زیادی دارند،عبارت اند از:

• واقعاً جذاب و دوست داشتنی  هستند.

• آنها به نوعی موقعیت مهم و دارای درجه بالایی دارند.

•ممکن است آنها مهارت یا موفقیت هایی داشته باشند که باعث شود مردم به دنبال آنها باشند (به عنوان مثال ، نوازنده ای با استعداد یا کاپیتان یکتیم فوتبال باشند).

• آنها ممکن است بسیار بهتر از حد متوسط ​​به نظر برسند.

• آنها ممکن است به چیزهایی که افراد دیگر می خواهند برسند دسترسی داشته باشند (به عنوان مثال ، فرصت های شغلی ، ماشین ، امکان ورود به مکان های اختصاصی و غیره).

اگر شرایط بالا را داشته باشید ، مجبور نیستید کارهای زیادی را برای دیدار با افراد و شروع دوستی با آنها انجام دهید. البته گاهی اوقات در این شرایط بعضی مردم به دلایل اشتباه می خواهند با شما ارتباط برقرار کنند. آنها ممکن است بخواهند در جلال منعکس شده از شما قرار بگیرند  یا از وضعیت شما، سواستفاده کنند و حتی ممکن است آنها بخواهند به چیزهایی که شما دارید دسترسی پیدا کنند.

اگر خوش قیافه به نظر برسید ممکن است آنها بخواهند با شما یا دوستانتان ارتباط برقرار کنند.

سو استفاده از این افراد بسیار آسان است زیرا در این شرایط ، بدیهی است که افراد به سود و پاداش هایی که به دوستان خود می دهند اهمیتی نمی دهند.

مدتی در یک منطقه بمانید.

وقتی به مکان جدیدی می روید باید دایره اجتماعی خود را از ابتدا شروع کنید.پس ماندن در یک منطقه برای کسی که زیاد اجتماعی نیست می تواند به منزله ی داشتن دوستان زیاد نسبت به کسی که مدام نقل مکان می کند ، باشد. افرادی وجود دارند که در بیشتر شهرها زندگی کرده اند اما هنوز هم با افرادی که از دبیرستان می شناختند در ارتباط هستند و روابط جدیدی نیز با افراد جدید برقرار کرده اند. اما انسانها و ویژگی های شخصیتی آنها متفاوت هستند!

  • نگین حبیب زاده
  • ۰
  • ۰

برای بررسی راه های نگران نبودن از آینده نگاهی به تعریف نگرانی بیندازیم.

نگران بودن غم و اندوه فردا را از بین نمی برد بلکه قدرت و انرژی امروز را خراب می کند.

کری تن بوم
نگرانی گاهی اوقات امری طبیعی است. زندگی پر از چالش ها و ناشناخته ها است و نگران بودن قطعا می تواند یک عکس العمل طبیعی نسبت به بسیاری از موقعیت ها باشد. اما نگرانی بیش از حد و شدید می تواند مشکل ساز باشد و مانع عملکرد آزادانه و آرام در زندگی روزمره ی ما باشد. و از آن مهم تر، نگرانی می تواند روند درمان اختلالاتی مثل اضطراب یا فوبیای مکان های شلوغ را سخت تر کند.

من اغلب نگران اینده هستم. به جای اینکه در حال حاضر زندگی کنم و از همان چیزی لذت ببرم که الان شغول آن هستم به آینده فکر می کنم و مدام در تلاش هستم که پیش بینی کنم بعد از این چه خواهد شد. من به رکود اقتصادی فکر می کنم. به اینکه دوست دخترم رابطه اش را با من تمام کند و صدها چیز دیگر.

 

من بسیاری از سال های عمرم را به کنترل افراد و موقعیت های مختلف و نگرانی راجع به آینده گذراندم و متوجه شدم که حتی نمی دانم چطور از چیزهای کوچک زندگیم لذت ببرم. مثل خیلی از افراد دیگر من هم می ترسیدم که شاد باشم چون ممکن است یک روز آن را از دست بدهم. و درواقع به نگرانی هایم اجازه می دادم که شادی هایم را خراب کنند. دلم می خواست کل زندگیم را کنار بگذارم. اما الان دیگر مسئله فرق می کند. اگرچه می دانم که این یک فرآیند رو به پیشرفت است و الگوهای فکری گذشته طی یک روز از بین نمی رود.

امروز دیگر نمیخواهم خودم را فردی دارای وسواس کنترل اوضاع تعریف کنم. این واقعیت را می پذیرم که هرچقدر هم تلاش کنم چیزهایی در زندگی وجود دارد که از محدوده ی کنترل من ارج هستند. گذراندن تمام وقتم به نگرانی آزاردهنده است و زمان و انرژیم را خراب می کند.

پنج راه برای نگران نبودن از آینده و کاهش نگرانی مزمن:
خب ما اینجا چند راه حل کاربردی برای شما داریم که نگرانی و افکار منفی خود را کاهش دهید

از پیش گویی کردن راجع به آینده دست بردارید.
وقتی راجع به یک رویداد آینده نگران هستید درواقع شما یک نتیجه ی منفی برای ان تصویر سازی میکنید و درواقع دارید میگید من می توانم آینده را پیش بینی کنم.

اما واقعیت این است که نمی توانید. و شما نگران چیزی هستید که ممکن است اتفاق بیفتد نه چیزی که در آینده اتفاق می افتد. نگرانی به تنهایی هیچ هدفی به دنبال ندارد مگر اینکه شما را تشویق کند که برای یک حرکت مثبت برنامه ریزی کنید.

برنامه ریزی

خطر ها را بررسی کنید
اگر ذهنتان پر از نگرانی های مزمن است، ممکن است که توانایی شما در ارزیابی خطر از بین رفته باشد یا وقتی هیچ نشانی حاکی از اینکه آن رویداد منفی گذراست وجود ندارد، ممکن است درمورد رویدادهایی که در آینده می تواند رخ دهد نگران باشید.

ذهن سالم
بهترین روش ها برای نگران نبودن از آینده و مدیریت استرس و منفی بافی در زندگی را یاد بگیرید.

به عنوان مثال ممکن است شما راجع به عملکرد شغلیتان واقعا نگران باشید یا اینکه از اخراج شدن می ترسید، درحالیکه از رئیس تان یا اطرافیان هیچ نشانه ای مبنی بر عملکرد بد شغلی تان دریافت نکرده اید. نگاهی واقع گرایانه به موقعیتتان می تواند در کاهش نگرانی شما موثر باشد.

زمان نگرانی هایتان را برنامه ریزی کند
بعضی از افراد اعتقاد دارند که سی دقیقه در روز را فقط باید به نگرانی هایتان اختصاص دهید. اگر افکار نگران کننده در هر زمان دیگری به ذهنتان وارد شد به خودتان بگویید: زمانی برای نگرانی برنامه ریزی کرده ای. و آن را کنار بگذارید. هدف از این کار این است که شما در طول روز فقط سی دقیقه را صرف نگرانی کنید. نه بیشتر.

افکار نگران کننده را بشناسید و آن هارا جایگزین کنید
افکار نگران کننده و اظطراب آور را در جایی یادداشت کنید. در کنار هر فکر نگران کننده چند عبارت مثبت را بعنوان جایگزین بنویسید.

به عنوان مثال اگر نگران هستید که هواپیمای شما در طول سفر هوایی پیش رو سقوط کند می توانید این فکر را عوض کنید با:

طبق آمار ها، سفر هوایی امن است. پرسنل هوایی حرفه ای و و متخصص تحت کنترل هستند و من فقط می توانم در آرامش از سفرم لذت ببرم.

شما می توانید از روش “متوقف کردن افکار” هم برای آرام کردن ذهن پر از نگرانی تان استفاده کنید.

تکنیک های آرامش را یادگرفته و تمرین کنید
وقتی تکنیک های آرامش را یاد بگیرید و تمرین کنید قادر خواهید بود که افکار نگران کننده و مزاحم را کاهش دهید. تکنیک هایی که می تواند برای نگران نبودن از آینده مفید باشد مثل نفس عمیق، شل کردن عضلات، افکار هدایت شده و مراقبه را اجرا کنید.
دیروز یک خاطره است، فردا یه راز است و امروز یک هدیه ست. به همین دلیل است که آن را “کادو” می خوانند.

آلیس مورس
تنها چیزی که الان حقیقت دارد این است:

من یاد گرفتم که در لحظه زندگی کنم. درحالی که آینده یک خیال است که توسط رویا پردازی های خودم آن را ساختم. چون که هنوز اتفاق نیفتاده است.

این موضوع برای همه ی ما صدق میکند. و همچنین برای شما. آینده ی شما همین الان شروع می شود و تنها واقعیت زندگی تان این است که درست در همین لحظه دارید این مطلب را می خوانید.

احساس ناراحتی، نگرانی، تنش، استرس، نگرانی، تمام انواع ترس ها همه و همه بخاطر زیاد از حد در آینده زندگی کردن و نپرداختن به زمان حال به اندازه ی کافی است.

زمان مشخص می کند
همین جمله ی ساده معجزه های زیادی را در زندگی من پدید آورده است. تغییر بسیار بزرگی بود. من آن را از یک همکار قدیمی در محل کارم یادگرفتم که اهل تایلند بود. هرموقع که من از شکست خوردن در پروژه های حساس یا پایان مهلت فرجه ها می ترسیدم، همیشه صدای او در گوشم میگفت: سارا ما هنوز اونجا نیستیم. زمان خودش مشخص می کنه.

من در زمینه ی مثبت اندیشی بسیار تلاش می کنم و به جریان زندگی اعتماد می کنم و تمرکزم را از آنچه که ممکن است اشتباه شود به آنچه که می تواند درست باشد تغییر می دهم. من آینده را با کنجکاوی واقعی یک کودک در آغوش می گیرم و باور دارم که یک رویداد شگفت انگیز بزودی در انتظار من است.

باور دارم که ما در یک جهان حامی زندگی میکنیم. جایی که همه چیز به بهترین نحو برای من اتفاق می افتد. ممکن است من همیشه آن چیزی که میخواهم را بدست نیاورم اما این را میدانم که همیشه همان چیزی را بدست می آورم که بدان نیاز دارم. من به این باور دارم که ما در یک جهان روشن زندگی می کنیم. جایی که همه چیز به بهترین نحو آشکار می شود. گاهی در زندگی، حتی زمان هم به زمان نیاز دارد.

زندگی ساده است. همه چیز برای تو اتفاق می افتد نه بر علیه تو. همه چیز درست در بهترین زمان ممکن اتفاق می افتد. نه خیلی زود و نه خیلی دیر. اجباری نیست که دوستش داشته باشی. ولی اگر دوستش بداری آسان تر می شود.

بایرون کیتی
بیشتر ترس ها چیزی نیستند جز توهم

هر زمان که از شکست خوردن در چیزی ترسیدم به ذهنم اجازه دادم که یک سناریو بسازد. ترس من تنها محصول تصویرسازی های ذهنی خود من است. توهمی که اصلا وجود خارجی ندارد. چه چیز آن را غیر واقعی میکند؟ اینکه هنوز اتفاق نیفتاده!

به خاطر تلاش ها و کار بایرون کیتی، من الان میدانم که چطور صحت افکارم را بررسی کنم

به شما خواهم گفت که چطور عمل می کند

من از پیرشدن می ترسم: من نگرانم که با پیرشدن مریض شوم

این فقط یک فکر است. خب از خودم می پرسم آیا وقتی پیر شوم مریض خواهم شد؟ قطعا نه! این فقط یک احتمال است. یک “شاید”. از آنجا که من صد درصد قانع نمی شوم که این مسئله حقیقت دارد، پس واقعیت ندارد. فرآیند پیری غیر قابل اجتناب است، اما مریض شدن نه. حقیقت این است که من به همان اندازه که می توانم خودم را سالم نگه دارم ممکن است مریض شوم. همه ی این ها فقط بستگی دارد که چقدر از خودم مراقبت کنم. از ذهن، بدن و روحم.

من نگرانی های بسیار زیادی در زندگی ام داشته ام، بیشتر آن ها هیچ وقت اتفاق نیفتاد

مارک تواین
کلمات ما بسیار قدرتمند هستند. کلماتی که ما در مکالمه هایمان استفاده می کنیم و افکار ما قدرت زیادی دارند. آن ها فرم در حال ارتعاش انرژی هستند و می توانند حقیقت آینده ی ما را شکل دهند.

ما آنچه که از آن ترس داریم را به سمت خود جذب می کنیم. در حالت ناخودآگاه، ترس یک آرزو است. وقتی من می گویم: نمی خواهم مریض شوم، خواسته ی واقعی من سالم بودن است.

وقتی می گویم: نمی خواهم فقیر باشم، می خواهم که احساس امنیت داشته باشم و از نظر مالی ثروتمند باشم.

یاد گرفتم که مراقب کلامم باشم و از منفی نگری دوری کنم. بجای بیان کردن آنچه که نمی خواهم ابتدا آنچه را که می خواهم روشن کنم و یعد با صدای بلند آن را بگویم یا به آن فکر کنم.

اگر زندگی را به دید منفی بنگرم و از رخ دادن اتفاق های بد بترسم، عملکرد من احتمالا همان چیزهایی را جذب می کند که سعی دارم از آن ها اجتناب کنم. من دیگر به ذهنم اجازه نمی دهم که با من بازی کند و با ترس های بیهوده، نگرانی ها و دلواپسی برای چیزهایی که هنوز اتفاق نیفتاده به من استرس وارد کند. من ذهنم را با افکار سالم تغدیه می کنم. افکاری مثل:

زندگی عاشق من است. در دنیای من همه چیز خوب است و من در امنیت کامل به سر می برم.

و حالا می خواهم از شما بشنوم، شما چطور می خواهید نگرانی هایتان درباره ی آینده را مدیریت می کنید و نگران نبودن از آینده در خودتان ایجاد کنید؟

  • نگین حبیب زاده
  • ۰
  • ۰


زمان ما‌‌هیتی گذرا دارد ، اما به نظر می رسد که افراد موفق در مقایسه با بسیاری از ما کار های بیشتری را طی یک روز انجام می دهند. مدیریت زمان انسان های موفق باعث می شود در طول روز کارهایی متنوعی را به سرانجام برسانند.

خوشبختانه ، آنها مایل هستند نکات ، ترفندها و راهبردهای خود را در اختیار ما قرار دهند. در این مقاله چگونگی مدیریت زمان انسان های موفق مثل ریچارد برانسون ، دیموند جان و چند فرد موفق دیگر در زمینه های مختلف ، لیست شده است . آنها کار خود را مدیریت می کنند و به نتیجه دلخواه خود می رسند.

مدیریت زمان

کارآفرین میلیاردر یعنی ریچارد برانسون ،ساعت ۵ صبح از خواب بیدار می شود تا ورزش کند ، به گفته ی او این کار باعث افزایش قابل توجهی در بهره وری از ساعاتش می شود.

برانسون در مصاحبه ای گفته است: “من قطعاً می توانم با فعالیت ورزشی صبحگاهی دو برابر بیشتر کار کنم ،زیرا این کار عملکرد مغز من را به خوبی افزایش می دهد.”

مارکوس لمونیس “لیست کار های روزانه اش” را یادداشت می کند.
وی می گوید: “من صبح از خواب بلند می شوم و لیستی از پنج کار که می خواهم در آن روز انجام دهم – و بدون استثنا ، باید آن پنج کار را انجام دهم روی کاغذ می نویسم. اگر علاوه بر آنچه نوشته ام کاری انجام شود ، عالی است ، اما حتما به آن ۵ کار باید برسم.

“من آن کار ها را می نویسم و سعی نمی کنم که آن ها را به خاطر بسپارم زیرا در این صورت احتمال فراموشی وجود دارد. من کارتهایی در کمدم دارم که باریک و بلند هستند و اسم من در بالای آنها درج شده است – و به سادگی می توان با آنها هواپیماهای کاغذی ساخت ، بنابراین وقتی در پایان روز تمام کارهایی که روی آنها نوشته شده را انجام دادم با آنها هواپیماهای کاغذی می سازم. “

مری کالاهان اردوز به جای اینکه اجازه دهد  زمان او را مدیریت کند ، خودش زمانش را مدیریت می کند.
مدیرعامل مدیریت دارایی JPMorgan به CNBC می گوید: “مدیریت تقویم مهمترین چیز است ، به ویژه هنگامی که شما مشغول کار هستید و مسئولیت های بیشتری را نیز بر عهده دارید.”

وی گفت: “شما باید مالکیت تقویم خود را در دست داشته باشید .بدانید موضوعات کوتاه مدتی که باید به آنها رسیدگی شود چیست؟ موضوعات بلند مدت چیست؟

دیموند جان روشهای خلاقانه ای برای به حداکثر رساندن بهروری از وقتش به کار می گیرد.
سرمایه گذار “Shark Tank” و بنیانگذار FUBU به CNBC می گوید: “من همیشه سعی می کنم از زمان خودم حداکثر استفاده را بکنم.” “به عنوان مثال ، من به جای زمانی که در دفتر کارم هستم ، ایمیل هایم را هنگام سفر با هواپیما چک می کنم. من سعی می کنم اعضای تیمم بیشتر جلسات را اداره کنند –و  من در قسمت آخر جلسات شرکت خواهم کرد بنابراین لازم نیست در پنج جلسه جداگانه با یک هدف مشترک شرکت داشته باشم .

همان طور که مشاهده می کنید مدیریت زمان انسان های موفق با تکنیک های بسیار ساده اما خلاقانه عملی شده است.

آریانا هافینگتون زمان “استراحت” برای خودش در نظر می گیرد.
مدیریت زمان انسان های موفق نویسنده و کارآفرین، آریانا هافینگتون ؛در طول روز مخصوصاً برای وعده های غذایی استراحت می کند .

هافینگتون می گوید: “با یک دوست یا همکار به یک کافه بروید و از دفتر کار خود دور شوید و ناهار بخورید.” “حتی اگر شما ۲۰ دقیقه برای انجام این کار وقت داشته باشید ، انرژی بیشتری نسبت به زمانی که هنگام کار ناهار بخورید به شما می دهد.”

او گفت: “زمان استراحت” نه تنها بهره وری را افزایش می دهد ، بلکه استرس را کاهش می دهد و در نحوه گذراندن ادامه ی روزتان تغییر ایجاد می کند.

برای بررسی مدیریت زمان انسان های موفق به سراغ تریسی اندرسون می رویم
مربی مشهور تناسب اندام می گوید: “من دفترچه یادداشت های زیادی دارم.” ” کار ها و ایده های زیادی را یادداشت می کنم. من به عنوان یک شطرنج باز بزرگ شده ام ، بنابراین باید تمام موانع را ببینم و راه حلی برای آنها پیدا کنم.

“من دفترچه هایم را دوست دارم زیرا باعث می شود چیزی را از قلم نیندازم. من آنقدر ایمیل و پیام  متنی دریافت می کنم که گاهی اوقات فراموش شدن آنها به سادگی رخ می دهد. “

نورمن لیر با یک فلسفه دو کلمه ای زندگی می کند که به او امکان می دهد متمرکز باشد.

این نویسنده و تهیه کننده تلویزیونی می گوید: “فکر می کنم دو کلمه کوچک اصلی در زبان انگلیسی

” گذشته ” و “بعدی” می باشد. وقتی چیزی تمام شده دیگر گذشته است و نوبت آن است که به مرحله بعدی برویم. من در لحظه زندگی می کنم “

لیز وسل از صندوق ورودی پیام هایش(inbox) به عنوان چک لیست استفاده می کند.
او می گوید “من مانند بسیاری از مدیرعامل های دیگر ، از صندوق ورودی پیام هایم به عنوان لیست کارهایم استفاده می کنم. به خودم اجازه نمی دهم که بخوابم ، مگر اینکه همه کارهایم انجام شده باشند ، این بدان معنی است که صندوق پیام هایم خالی شده باشند، “بنیانگذار و مدیر عامل شرکت WayUp به CNBC می گوید. “اگر کاری ضروری نباشد ، من از برنامه افزودنی Boomerang برای Gmail استفاده می کنم تا مطمئن شوم که موارد غیر ضروری طی روز یا هفته بعد به صندوق پیام هایم برگردانده می شوند.”

کوئل توما هنگام کار به طور کامل تمام وسایل برقی را خاموش می کند.
در بررسی بیشتر “بسیار آسان است که حواس شما به دلیل پیام های ورودی تلفن همراه یا ایمیلتان پرت شود. وقتی من یک پروژه بزرگ دارم یا وقتی می خواهم کاری را به خوبی انجام دهم  موبایلم را خاموش می کنم و به موسیقی مورد علاقه ام گوش می کنم. سپس در کارم غرق می شوم و آن را انجام می دهم.”

جک گروتزینگر لیست کارهایش را به یک بازی تبدیل می کند.
بنیانگذار و مدیرعامل SeatGeek به CNBC می گوید: “من از تبدیل کردن  لیست کارهایم به بازی لذت می برم.” وی گفت: “من تعداد دقایق تخمین زده شده برای همه کارها را یادداشت می کنم و از نرم افزاری استفاده می کنم تا زمان شروع و پایان هر مورد را ثبت کنم. هر روز خودم را به چالش می کشم: تعداد دقایق صرف شده را تقسیم بر دقیقه های مورد انتظار می کنم.

نیک هوزار از روز های تعطیل بهره می برد.
بنیانگذار و مدیر عامل OfferUp به CNBC می گوید: “کارهای خود را برنامه ریزی کرده و بر روی برنامه های خود ،کار کنید.” “من حتی کارهایم را در روزهای تعطیل اولویت بندی می کنم تا بر اولویت های اصلی تیم OfferUp تمرکز کنم. سپس طی هفته برای حمایت از تیم و اجرای این اولویت ها تلاش می کنم. “

کیتلین گلیسون زندگینامه های الهام بخش را مطالعه می کند.
بنیانگذار و مدیر عامل شرکت Eligible می گوید: “زمانی که احساس می کنم خسته شده ام ، چیزی الهام بخش در مورد زندگی شخصی فردی موفق می خوانم.” خواندن شرح حال و یا زندگی نامه ی افرادی مانند استیو جابز ، بنیامین فرانکلین ، ماری کوری و کاترین هپبورن برای من بسیار کمک کننده است و بررسی مدیریت زمان انسان های موفق بسیار الهام خواهد بود

“برای این که بتوانم تمرکزم را دوباره بدست آورم ، باید از نظر فکری الهام بگیرم.”

بیل اسمیت وقتی نیاز داشته باشد از افراد دیگر کمک می گیرد.
بنیانگذار و مدیر عامل شرکت Shipt به CNBC می گوید: درست است که می خواهم خودم تمام کار ها را انجام دهم ، اما می دانم که در برخی از زمینه های زندگی کاری وجود دارد که بهتر است توسط دیگران انجام شوند تا بتوانم روی آنچه مهمتر است تمرکز کنم. ” هم چنین وی می گوید”استخدام دستیار اجرایی امری فوق العاده مهم است. در ابتدا ممکن است دشوار باشد ، اما بگذارید این شخص وظایف ساده تر و وقت گیر را مدیریت کند. “

آلیسون پیج آلارم هایی را در اپل واچ خود تنظیم می کند.
او می گوید “وقتی صحبت از افزایش بهره وری می شود ، من معتقدم ترفند لیست کردن کار ها بهترین است .

وی ادامه می دهد: ” همچنین از انجام کار های غیر مترقبه و بیهوده اجتناب می کنم تا مطمئن شوم که می توانم روی پروژه های برجسته تر و مهم تر تمرکز کنم. جدیدا ترفند مورد علاقه من ، تنظیم هشدارهایی بر روی ساعت Apple ام است. این یک یادآور دیجیتالی است که واقعاً به منکمک می کند تا مطابق با برنامه کار کنم. “

دو راز مدیریت زمان انسان های موفق
۱. هوشمندانه تر کار کنید ، نه بیشتر!
نکته اصلی برای تبدیل شدن به یک فرد موفق ، هوشمندانه کار کردن است ، نه سخت کار کردن. از حالت “رباتی” خارج شوید و روشهای جدیدی برای انجام هر کار و هر پروژه پیدا کنید. از قوانین و نرم افزارهای قوی مدیریت زمان مانند TimeDoctor استفاده کنید و به کاهش زمان مورد نیاز برای انجام هر کار ادامه دهید. باید روش های جدیدی برای استفاده از ابزار پیدا کنید و از یک منظره کاملاً متفاوت به آن نگاه کنید. با گذشت زمان ، از روال جدید زندگیتان سپاسگزار خواهید بود.

۲. زمانی که وقت ندارید از قبول کردن پروژه ها  ، خودداری کنید.
هر از گاهی باید “نه” گفت. کار بیش از حد ، راه موفقیت نیست ، بلکه باعث خستگی و فرسودگی می شود. افراد موفق به منظور تمرکز روی کارهای مهم ، از پذیرفتن پروژه های وقت گیر خودداری می کنند. انتخاب گر باشید و فقط پروژه هایی را انتخاب کنید که برای شما ایده آل است و واقعاً برای شما مناسب است. تمام وقت خود را به این پروژه ها اختصاص دهید ، عوامل تعلل و حواس پرتی را حذف کنید ، از کارفرما مهلت کافی برای انجام کار بگیرید و زمانی را برای انجام آن پروژه تعیین کنید به عنوان مثال ، به خودتان قول دهید که مقاله را طی یک ساعت کامل کنید. وقتی مقاله را به موقع یا حتی قبل از پایان مهلت خود تکمیل کردید ، خودتان را تشویق کنید. این اقدامات می تواند بسیار محرک و انگیزشی باشد.

  • نگین حبیب زاده
  • ۰
  • ۰

 

قبل از بیان قانون جذب در مصاحبه شغلی باید گفت که این روز ها دغدغه شغل به یکی از اساسی ترین معضلات جامعه تبدیل شده است. پیدا کردن شغل با توجه به سطح توقع مردم، کمی سخت شده است. مصاحبه های شغلی نسبت به قبل متفاوت تر شده اند. وقتی برای یک شغل مصاحبه می کنید، ریز ترین نکات می تواند تفاوت های بزرگی ایجاد کند و موفقیت به همراه داشته باشد. کوچکترین اشتباه ها نیز می تواند در از بین رفتن‌ پیشنهاد و شرایط شغلی موثر باشد.

پس باید برای آماده سازی خود وقت بگذارید تا بتوانید در هر مصاحبه شغلی بهترین برداشت را داشته باشید و به موفقیت دلخواه خود برسید. مصاحبه تکنیک های زیادی دارد، از جمله: اصول اولیه لازم برای شناخت روش مصاحبه و نکاتی در باب قانون جذب در مصاحبه شغلی. اما نکته ای که در این مقاله قصد داریم به شما آموزش دهیم، تکنیک هایی از قانون جذب در مصاحبه شغلی به شما کمک بسیار زیادی خواهد کرد و باعث موفقیت شما در اولین مصاحبه شغلی تان خواهد شد.

قانون جذب چیست؟
حتما نام این قانون را شنیده اید و شاید حتی از آن استفاده نموده اید. قانون جذب یکی از بزرگترین رازهای زندگی می باشد. البته افراد معدودی هستند که از تاثیرات قانون جذب در زندگی روزمره کاملا آگاهی دارند. اما نکته قابل توجه این است که چه آگاهانه و چه نا آگاهانه، قانون جذب در هر ثانیه از وجود ما، مانند آهنربایی قوی عمل می کند و افکار و احساسات ما را بیرون می کشد.

قانون جذب بیشتر از افکار و احساسات ما، پاسخ خواهد داد. متاسفانه بیشتر ما نسبت به پتانسیل هایی که در وجودمان نهفته است، نا آشنا هستیم و آن ها را نمی بینیم. در نتیجه افکار و احساسات اشتباهی را منتقل می کنیم و احساسات و وقایع ناخواسته بیشتری را وارد زندگی خود خواهیم کرد. هم اکنون به عنوان یک کشف بزرگ به شما گفتیم که قانون جذب در لحظه لحظه زندگی شما جریان دارد.

 زمانی که این قدرت درونی را درک کنید به راحتی می توانید اثرات آن را ببینید. علاوه بر این شما می توانید تمام آینده خود را خلق کنید. قانون جذب در واقع توانایی جذب هر آنچه که ما روی آن در زندگی تمرکز می کنیم است و می گوید شما با تفکراتتان می توانید به هر آنچه در زندگی می خواهید برسید و اهدافتان را پیگیری کنید. قانون جذب جهان را جایی زیباتر کرده است.

چگونه قانون جذب در مصاحبه شغلی به ما کمک می کند؟
اغلب افراد در زندگی خود با مصاحبه های مختلفی مانند مصاحبه دانشگاهی و شغلی مواجه شده اند. گاهی همین مصاحبه ها تنها چیزی است که بیا شما و رویایتان قرار دارد. از این رو احساس عصبی بودن و ناراحتی دارید. استرس زیادی شما را در بر می گیرد. حتی ممکن است میزان استرس به حدی باشد که شما تصور کنید هیچ چیزی از مصاحبه نمی دانید. در این زمان برای آرامش ذهن می توان از تکنیک های قانون جذب در مصاحبه شغلی و دانشگاهیی استفاده نمود. در ادامه این بخش نکاتی را به شما آموزش خواهیم داد.

قبل از مصاحبه
قبل از هر چیزی احتمالا برای تعیین وقت مصاحبه اولیه با شما تماس خواهند گرفت. زمانی که تماس مصاحبه دریافت می شود، افراد مختلف پاسخ های متفاوتی از نظر روانی خواهند داد.‌ عده ای بسیار خوشحال می شوند و با اعتماد به نفس بالا برای فعالیت های خود برنامه ریزی می کنند تا بتوانند در مصاحبه شغلی شان بهترین نتیجه را بگیرند اما گروهی هم هستند که کاملا بر خلاف گروه اول عمل می کنند.

مصاحبه شغلی

بلافاصله پس از قطع شدن تماس احساس ترس در آن ها جریان خواهد گرفت و پر از حس نا امیدی و عدم اعتماد به نفس خواهند شد. از خود می پرسند: “آیا من آماده هستم؟”، ” آیا مهارت های مورد نیاز برای موفقیت در مصاحبه را دارم؟”، “آیا می توانم در مدت زمان باقی مانده تا زمان تعیین شده خود را آماده کنم؟ چطور در این زمان آماده شوم؟”، “اگر موفق نشدم چه اتفاقی می افتد؟” ،” چگونه اعتماد به نفس داشته باشم؟” و سوالاتی از این دست! این جاست که قانون جذب در مصاحبه شغلی به میان می آید و می تواند به شما کمک بسیار زیادی کند.

تاثیر قانون جذب در مصاحبه شغلی
استفاده از قانون جذب در مصاحبه شغلی با پادکست های مثبت، مطالعه های مثبت اندیشانه، استفاده از سخنان مثبت و تکنیک های آرام سازی ذهن، تمام شک و تردید ها را از بین خواهد برد و با ایجاد آرامش و اعتماد به نفس، انگیزه زیادی به شما خواهد داد. قانون جذب با روش ها و تکنیک های خاص خود، تمام ترس ها را برطرف می کند و قدرت، ایمان و اعتماد به نفس را به شما باز می گرداند.‌ پس سعی کنید از همان مرحله اول، به تمام افکار منفی پشت کنید و با آرام سازی ذهن خود، موفقیت را در آغوش بگیرید.

از زمانی که برای بهبود مهارت های استخدامی خود شروع به کار می کنید، اقدامات سازنده جهت ایجاد سطح انرژی مثبت را شروع کنید.
قدرت قدردانی
یکی از این اقدامات قدرت جادویی قدردانی است. به یاد بیاورید که چه مهارت هایی را در طول زندگی کسب کرده اید‌.‌ یک کاغذ بردارید و یا در صفحه لب تاب یا گوشی خود، از همه اطرافیانتان و آن هایی که به شما فرصت مصاحبه را دادند قدردانی کنید‌.

 با خود بگویید: من از کسی که مصاحبه کاری ام‌ را انجام‌ خواهد داد، قدر دانی می کنم.‌ من از هیئت رئیسه تشکر می کنم و جملاتی از این دست. شما احتمالا این افراد را تا به حال ندیده اید و نمی دانید چه کسانی هستند اما طبق قانون جذب در مصاحبه شغلی همه آن ها بخشی از جهان هستند و می توانید با انرژی خود، با آن ها ارتباط برقرار کنید. اگر این کار را تا زمان مصاحبه پیوسته انجام دهید، وقتی وارد محل کار می شوید، احساس راحتی و ارامش خواهید داشت.

 دلیل موفقیت شما در کسب ارامش، ارتباط مثبت بین انرژی ها است یعنی دقیقا همان کاری که قانون جذب انجام می دهد.

آماده مثبت اندیشیدن باشید
همیشه آماده گفتن این جملات باشید: ” من انتخاب شده ام. “، “من موفق هستم.” . در این زمان شما متوجه خواهید شد که تمام مهارت های لازم را دارید و اعتماد به نفستان کافی است. قدرت قدرشناسی جهان برای موفقیت به شما انرژی خواهد داد.

روز مصاحبه، از همه چیز تشکر کنید حتی لباسی که پوشیده اید، اسناد و مدارکی که به همراه دارید، اتوبوس، ماشین یا تاکسی که با آن به محل مصاحبه می روید، محل مصاحبه، ساختمان، افراد و … . قبل از ورود به ساختمان نگاهی به آسمان بیندازید، نفسی عمیق بکشید و بگویید: ” با تشکر از شما که باعث شدید من یک قدم به رویای خود نزدیک تر شوم.”  گفتن جملاتی شبیه به این، قلب و روح شما را از هر گونه احساس اضطراب و ترس رهایی می بخشد.

مصاحبه شغلی و قانون جذب

با کائنات صحبت کنید
 سعی کنید حتما این جملات را به کائنات بگویید چرا که با انرژی او تمام شرایط برای تحقق رویاهای شما فراهم شده است. هر کس را در محل کار دیدید از انرژی مثبت خود سرشار کنید و به او لبخندی زیبا بزنید. قدرت جادویی درون خود را حس کنید و بدانید که لحظه مصاحبه یک تجربه لذت بخش خواهد بود و قطعا شادی و موفقیت با خود به همراه خواهد داشت. در این صورت شما داستان موفقیت خود را خواهید نوشت.

توجه کنید که در اتاق مصاحبه شما وقت زیادی ندارید که بخواهید با استرس و نگرانی بگذرانید. باید بتوانید با تکنیک های جذب مانند تنفس عمیق و نگرش مثبت همراه با اعتماد به نفس، تاثیر گذاری مناسب را بر مصاحبه کننده بگذارید. به این نکته توجه داشته باشید که از زمان ورودتان به ساختمان محل کار تا زمان خروج، شما را به عنوان فرد جدید و کارمند جدید مورد بازبینی قرار می دهند پس حتی در زمان انتظار هم آرامش خود را حفظ کنید و با استفاده از تکنیک های قانون جذب و نکاتی که در مقاله گفته شد، به موفقیت خود کمک کنید. پس سعی کنید از همان بدو ورود، بهترین برداشت را از خود به جای بگذارید.

محل مصاحبه
در محل مصاحبه با اعتماد به نفس و آرامش، نفسی عمیق بکشید و به خود بگویید “موفقیت از آن من است. تمام کائنات برای موفقیت من جمع شده اند.” سپس مدارک خود را به مصاحبه کننده تحویل دهید و با پرستیژ تمام به او ثابت کنید که از تمام جهات برای سازمان ان ها مناسب ترین فرد خواهید بود. به گونه ای از درون احساس مثبت بودن خود را افزایش دهید که آن ها به دنبال شما برای استخدامتان باشند.

زمان بندی خود را به گونه ای تنظیم کنید که پس از مصاحبه زمان برای تشکر از افراد حاضر داشته باشید.‌ این کار نشان دهنده آداب اجتماعی و اعتماد به نفس بالای شما خواهد بود. پس سعی کنید بدون استرس و با تکنیک های آرامش بخش مثبت اندیشی و قانون جذب، به تمام برنامه ریزی های زمانی خود برسید و با دقت مسائل و نگرانی های خود را پشت سر بگذارید.

در کل استفاده از قانون جذب کارایی های بسیاری دارد و در این مقاله ما تکنیک ها و شرایطی از قانون جذب در مصاحبه شغلی را برای شما گفتیم تا بتوانید به راحتی در اولین مصاحبه شغلی خود و یا حتی در مصاحبه های دانشگاهی از آن استفاده ببرید. پس وقت را تلف نکنید و تکنیک ها را با خود تمرین کنید.

  • نگین حبیب زاده
  • ۰
  • ۰

 

تاثیرات تلقین بسیار بزرگتر از ان چیزی است که شما تصور می کنید. شهرت خارق العاده ی ان حقایق زیادی را بیان می کند. برای درک کردن تاثیرات تلقین باید ذات تلقین و اینکه چطور کار می کند را درک کنید. برای مثال تلقین همیشه باید مثبت باشد. اگر شما جمله ی “به یک گربه ی سیاه فکر نکن” را بخوانید به چه چیزی فکر می کنید؟

حتی فقط در حالت ناخودآگاه هم شما احتمالا به یک گربه ی سیاه فکر کردید

به خاطر اینه که شما باید قبل از فهمیدن دستور راجع به هر کلمه ی آن فکر کنید. ناخودآگاه هم به همین صورت عمل می کند. بنابراین اگر داری با خودت فکر می کنی “نگران نباش” “نگران نباش”، درواقع داری خودت را به فکر کردن وادار میکنی. زیرا کلمه ی “نگران” دائم به ناخودآگاه شما تکرار می شود. می بینید چطور کار میک ند؟ این یک راه حل کاربردی برای زندگی روزانه ی است. بطور مثال اگر بگوییم “لطفا سروقت بیا” بسیار موثر تر است از “لطفا دیر نکن”. وقتی شخصی از شما می پرسد چطوری، اگر پاسخ بدهید “بد نیستم” کلمه ی “بد” در ناخودآگاه آن ها می ماند.

در حقیقت کلماتی که ما بر زبان می اوریم بسیار قدرتمند است. من این حقیقت را به واسطه ی تلاش های ذهنی ام دریافتم. درست زمانی که دیدم همه چیز بر اساس تایید مثبت یا منفی من در طول روز اتفاق می افتد. شما ممکن است با راه هایی مواجه شوید که قدرت تلقین برای شما عمل می کند. در موارد نادری ممکن است یاد بگیرید چطور در جهت مخالف می توان از آن استفاده کرد.

 

قدرت واقعی کلمات
استفاده از تاثیرات تلقین می تواند برای متقاعد کردن دیگران هم مفید باشد. مثلا یک فروشنده از این ابزار برای فروش بیشتر محصولاتش یا برای افزایش شهرت چیزی که می فروشد استفاده می کند. افراد می توانند بوسیله ی کلماتی که استفاده می کنند نظر دیگران را هرطور که بخواهند تغییر دهند. می توانند باعث شوند دیگران ان ها را دوست داشته یا نداشته باشند. کارکرد این عمل بسیار جالب است.

شما نظرات مثبت و در مقابل منفی هم دارید. انچه تحت عنوان جنگ روانی از آن یاد میشود بسیار رایج تر از چیزی است که شما فکر کنید. در واقع افراد طبق یک اصل قاعده مند در این فعالیت شرکت می کنند و عده ای ان را بعنوان یک شیوه ی متعارف از رقابت سالم می بینند. این اتفاق وقتی است که شما درباره ی یک موضوع خاص بطور مثبت صحبت می کنید درحالیکه یک نفر دیگر با همین شرایط از نتایج منفی صحبت می کند.

هرچقدر بیشتر راجع به اتفاق افتادن این چیزها صحبت کنید در اینده دلگرم تر خواهید بود. تاثیرات تلقین نه تنها به شما کمک میکند که در شکل صحیح ذهنی بمانید بلکه میتواند زندگی شما را به کلی تغییر دهد. هرکسی می تواند از تاثیرات تلقین برای به واقعیت بیوستن رویاها استفاده کند. خواه خوب یا بد. بیایید عمیق تر به مسئله نگاهی بیندازیم.

چگونه از قدرت واقعی و تاثیرات تلقین استفاده کنیم؟
خب الان شما به خوبی می دانید راجع به چه چیزی دارم صحبت می کنم. درسته؟ خب صحبت کردن راجع به این موضوع و عمل کردن به ان دو چیز کاملا متفاوت است. انچه که الان می خواهیم انجام دهیم این است که یاد بگیریم چطور از قدرت جملات مان استفاده کنیم. الان به شما می گویم چگونه :

۱- اگاه باشید

برای اینکه از قدرت متقاعد کردن استفاده کنید اول از همه باید آگاه باشید. آگاه بودن به این معناست که از محیطتان، احساسات اطرافیان و واقعیت محیط اطرافتان آگاه باشید. آگاه بودن به شما کمک می کند بدانید چگونه کلماتتان را آنطور که می خواهید بیان کنید. همچنین به شما کمک می کند یک برنامه برای نتایج تان تنظیم کنید. کافیست فقط به اطرافتان نگاه کنید، گوش کنید و حقیقت آنچه را که در حال حاضر وجود دارد در مقابل آنچه خواهد بود مستحکم کنید.

۲- کلمات را درک کنید
همانطور که کلمات زیادی وجود دارد که میتواند موقعیت را تغییر دهد کلمات خاصی هم وجود دارند که می تواند این نتابج را سرعت بخشند. “ارزشمند” یکی از این کلمات است. کلمه ی ارزشمند بسیار قدرتمند است. زیرا بیشتر مردم برای ارزش چیزهایی که در زندگی خواهان آن هستند تلاش می کنند. در مقابل، کلمات منفی مثل “خطرناک” می توانند تاثیر مشخصی روی افرادی داشته باشند که درحال ترک یک چیز در زندگیشان هستند. اگر یک شخص برنامه هایی دارد ولی کلمه ی خطرناک را می شنود که مرتبط به برنامه های اوست، این امر می تواند کل تصمیم او را تغییر دهد.
می بینید چگونه کلمات دلگرم کننده می توانند مفید واقع شوند؟ تاثیر برانگیز ترین کلمات برای تلقین را جستجو کنید و این کار به شما کمک خواهد کرد قدرتی را که در درون خود دارید افزایش دهید.

۳- مقابله به مثل کردن
این کار یک راه ساده برای استفاده کردن از قدرت تاثیر گزاری شما بوسیله ی تاثیرات تلقین است. بیاید ساده تر به آن نگاه کنیم.

بعنوان مثال: اگر شما می خواهید کاری را انجام دهید، گاهی اوقات می توانید برای رسیدن به خواسته خود اول برای شخصی دیگر کاری انجام دهید. می دانم که این کار واقعا شباهتی به تاثیرات تلقین ندارد اما تاثیرش همان است. من از این کار فقط بعنوان کسب منفعت دفاع نمی کنم. زیرا می توان بعنوان یک مهارت به آن نگاه کرد. شما در حق کسی لطفی انجام داده اید و بخاطرآوردن آن به شما کمک می کند در مقابل شکست مقاوم باشید و تلقین کنید تا به آنچه می خواهید برسید. به سادگی به وسیله ی یادآوری و اجبار.

این کار ممکن است قدرتمند ترین روش نباشد اما یادگیری آن یکی از ساده ترین راه هاست.

۴- باور کن
اگر شما می خواهید چیزی اتفاق بیفتد، باور کردن یک قسمت بزرگ از نتیجه است و باعث می شود همچنان که یک چشم انداز مثبت به تلقین هایت داری اعمالت را با اعتقاداتت هماهنگ کنی. اعمال تو در نهایت به تو کمک می کند همه چیز را به مسیری بیاوری که که در ابتدا به ان نیاز داشتی تا بدانی چه چیز می خواهی. این فرایندی است که به تمرکز نیاز دارد اما نتیجه بخش خواهد بود.

۵- روشن فکر باش
برای اینکه قدرت کلماتت کاملا موثر واقع شود باید روشنفکر باشی. در ابتدا یک شکست در هر زمینه ای که باشد می تواند تو را دلسرد کند و در بدست آوردن انچه که می خواهی مانع تو شود. الان من می گویم که چنین چیزی ممکن است اما نباید اتفاق بیفتد. تو باید قوی باشی و با یک ذهن باز درک کنی که فقط بخاطر اینکه چیزهای بد اتفاق میفتد، به این معنا نیست که برنامه و پیشرفت تو اشتباه است. اینطور به آن نگاه کن، شاید هر لغزش یا تردید قسمتی از راهی است که قدرت کلمات تو باید طی کند تا به واقعیت بپیوندد.

۶- اعتماد به نفس
خب دوباره همان کلمه ای که برای شما تداعی گر شخصی است که راست قامت ایستاده، سر رو به بالا با یک لبخند مغرورانه به چهره. درست است؟ خب اعتماد به نفس یک ابزار قدرتمند است برای تاثیرات تلقین و تفهیم. اصلا اهمیتی ندارد شما در حال صحبت کردن راجب چیز های خوبی هستید که به زندگی خود بیاورید یا در تلاشید  شخصی را قانع کنید که به یک کلاب بپیوندد، اعتماد به نفس مثل دیگر ابزار ها دارای تاثیر و قدرت زیادی است.

۷- نظام حمایتی
وقتی شما میخواهید کاری انجام دهید یا واقعا میخواهید زندگیتان را تغییر دهید، حرکت های دوتایی، سه تایی یا چندین شریک در کنارهم بنظر قدرتمند تر هستند. انجام دادن آن کار به تنهایی عالی است اما به همراه یک گروه حمایتگر نتایج شما را بهتر می کند. نکته این است که در تمام دنیا در هر نظام  عقیدتی معنوی یا شیوه ی زندگی دنیوی نیاز به یک نظام حمایتی وجود دارد. بیشتر افرادی که به قدرت استفاده از کلمات تلقینی و انجام دادن آن به صورت گروهی اعتقاد دارند، امید و ایمان زیادی دارند. به این صورت آن ها رویاهای شان را به حقیقت تبدیل میکنند.

باید بگویم تلقین مثل نرم افزار در یک کامپیوتر کار میکند. پس اطمینان حاصل کن که تلقین هایت. کلمات. لحن و اعتقاداتت مثبت باشد و ان ها را بپذیر. تو قدرت مند هستی. هرگز به کسی اجازه نده خلاف آن را به تو بگوید. من خود به شخصه شکست را به دفعات و مقدار زیادی تجربه کرده ام و هنوز هم برای تعدیل دوباره ی افکارم به پا می خیزم و راهم را دوباره بازسازی می کنم. هدف برای من روشن است. پس همچنان قدرت کلمات و تاثیرات تلقین را برای تغییر زندگی ام تمرین می کنم. این کار زندگی تو راهم می تواند تغییر دهد. برای شروع فقط باید باور کنی.

  • نگین حبیب زاده
  • ۰
  • ۰

آیا همکاران تان نسبت به شما بی احساس و سرد هستند و رابطه گرم و خوبی با شما ندارند؟ آیا برای رسیدن به محبوبیت بین همکاران ناکام بوده اید؟

اگر همکاران تان در محل کار خیلی به شما علاقه ای ندارند و رابطه شما با آنها خیلی گزم و صمیمی نیست، اتفاقی غیرعادی نیست. ریتا فریدمن به عنوان یک مشاور شغلی در فلوریدا بر این باور است که: بعید است بتوانید یک گروه ده نفره از افرادی را پیدا کنید که عینا و مشابه هم کار می کنند و در محیطی که افراد به همدیگر وابسته هستند و برای تکمیل کارهای شان به هم نیاز دارند، وجود اختلاف و تنش بسیار عادی است.

افراد شاغل در طی ۴۰ ساعت کاری در طول هفته، زمان بیشتری با همکاران شان نسبت به دوستان و اعضای خانواده خود می گذرانند. طبیعی است که در طول این ارتباط کاری، مثل هر رابطه دیگری دچار اختلاف و مشکل شوند.

افراد در گروهی از همکاران خود، با شخصیت ها، افکار و مهارت های مختلفی کنار هم گرد آمده اند. اگرچه تمامی این تفاوت ها در کنار هم باعث قوی تر شدن سازمان آنها می شود، ولی باعث بروز اختلاف و رقابت هم هست.

هر محیط کاری پویایی خاص خودش را دارد. در برخی محیط های کاری بسیار رقابتی، وقتی یک نیروی جدید وارد آن محیط می شود و در گروه شروع به همکاری می کند، احساس می کند که مدام مورد آزمایش و قضاوت های سخت قرار می گیرد. بخصوص این اتفاق در محیط های می افتد که حضور نیروی کار جدید به معنی حذف نیروهای قدیمی و با تجربه است.

یادگرفتن مهارت های ارتباطی برای محبوبیت بین همکاران
اگر شما هم جزو این نیروهای جدید هستید یا رابطه چندان قوی با سایر همکاران تان در محل کار ندارید، باید سعی کنید مهارت های ارتباطی جدید را یاد بگیرید و مهارت های خودتان را هم قوی تر کنید.

اگر مهارت های ارتباطی قوی نداشته باشید، نحوه سازگازی روش کارتان با دیدگاه متفاوت همکاران تان را بلد نباشید، یا قادر به پیش بینی یا تشخیص اختلاف احتمالی قبل از وقوع نباشید، باید منتظر واکنش های منفی همکاران تان و نگاه های سنگین و غر زدن های آنها باشید.

البته قرار نیست شرایط همین طور باقی بماند و باید تلاش کنید تا مسیر ارتباطی درست با آنها را پیدا کنید و به حلقه ارتباطی آنها نفوذ کنید. بخصوص زمانی که در قالب کار گروهی با هم همکاری می کنید و هر کدام مسئول انجام بخشی از کار هستید و نیاز به تعامل و ارتباط قوی با آنها دارید تا هم کار به خوبی و به شکل کامل انجام شود و هم خود شما از رقابت با دیگر اعضا جا نمانید. بخصوص وقتی آنها با هم رابطه خوبی داشته باشند و شما از آنها جدا باشید، ارزش کارتان نادیده گرفته می شود.

فرصت ها را غنیمت بشمارید
حتی اگر چندان مهارت ارتباطی خوبی ندارید و نمی توانید با آنها در محیط بیرون کار ملاقات کنید و وقت بگذرانید، می توانید در همان محیط کار شانس تان را امتحان کنید. برای محبوبیت بین همکاران، باید از هر فرصتی برای پل زدن به جمع آنها استفاده کنید. مثلا در شرایط عادی و زمانی که همه چیز خوب پیش می رود و اختلافی هم وجود ندارد، با ادب و احترام و محبت با آنها برخورد کنید. از کار آنها تعریف کنید و با سعی کنید زمانی را برای گفتگو درباره مسائل غیر کاری صرف کنید.

برای تقویت ارتباط تان با آنها و جلب احترام و رضایتشان و بالاخره محبوبیت بین همکاران، باید سعی کنید همیشه یک سری مسائل اساسی را رعایت کنید. مواردی مثل قوانین محل کار، رعایت ادب و احترام، وقت شناسی، هماهنگی و همکاری با دیگران، آگاهی از آخرین تغییرات و … .علاوه بر این موارد، یک سری تکنیک های ارتباطی هم وجود دارند که با رعایت آنها می توانید به محبوبیت بین همکاران دست یابید.

محبوبیت بین همکاران به وسیله شناخت آنها
شما برای اینکه علاقمندی همکاران تان را جلب کنید، ابتدا باید بدانید که چه کارهایی را اصلا انجام ندهید. کارهایی که باعث تشدید اختلاف با آنها و ایجاد مشکل می شوند. پس باید با نظرات و سلیقه های آنها آشنا باشید. به عبارتی باید از همکاران تان شناخت داشته باشید.

برای اینکه همکاران تان را بهتر بشناسید و اطلاعاتی شخصی درباره افکار و دیدگاه های آنها پیدا کنید، با آنها برای صرب ناهار یا میان وعده به رستوران یا کافی شاپ بروید تا فرصت صحبت کردن درباره مسائل غیرکاری داشته باشید. وقتی آنها را به خوبی بشناسید، به آنها نزدیک تر می شوید و کمتر با آنها اختلاف پیدا می کنید و حتی راه نفوذ به قلب شان را بهتر پیدا می کنید.

گوش دادن
گاهی وقت ها فقط با شنونده بودن می توانید در برقراری ارتباطی عمیق با همکارتان بسیار موفق شوید. بیشتر افراد دوست دارند که شنیده شوند، بخصوص زمانی که دچار مشکلی شوند یا با شما اختلاف پیدا کنند. شما با گوش دادن به حرف های شان به آنها نشان می دهید که برایشان ارزش قائل هستید و برایشان فضای امنی ایجاد می کنید تا به شما اعتماد کنند‌. به دست آوردن اعتماد آنها گامی برای محبوبیت است. علاوه بر کسب اعتماد آنها، اطلاعات زیادی هم درباره شخصیت شان و دیدگاه های آنها به دست می آورید.

رفتار دوستانه
شاید بگویید این تکنیک چیز واضحی هست و نیازی به فکر کردن ندارد ولی همه ما خیلی از اوقات یادمان می رود که کوچکترین چیز در رفتار دوستانه را رعایت کنیم، یعنی لبخند زدن. صورت جدی و اخموی شما در حین صحبت کردن با همکارتان ممکن است پیامی اشتباه به او منتقل کند. برای داشتن یک رابطه دوستانه و صمیمی با همکاران تان سعیی کنید آنها را با اسم کوچک صدا بزنید و در حین حرف زدن حداقل یکبار اسم کوچک او را به زبان بیاورید.

هر روز به هنگام ورود به محل کارتان با همکاران تان احوالپرسی کنید و هنگام ترک آنجا هم از همگی خداحافظی کنید. در حین گفتگو و مکالمه چشم در چشم حواستان به حرکات صورت، دست و تن صدای تان باشد تا به اشتباه پیام ناخوشایندی به آنها انتقال ندهید.

وقتی با آنها رفتاری دوستانه داشته باشید، با شما احساس راحتی خواهند کرد و اگر اختلافی با شما داشته یا انتقادی داشته باشند، به طور مستقیم با خودتان حرف می زنند.

حل اختلافات
اگر با یک یا چند همکار نفر از همکارهای تان اختلاف نظر یا مشکلی دارید، ارتباط تان را با آنها کاملا قطع نکنید. از آنها دوری نکنید و سعی کنید همچنان مثل گذشته در  کار گروهی با آنها همکاری کنید. وقتی با دیدن او روی تان را برمی گردانید یا از سر راه او راهتان را کج می کنید، باعث دامن زدن به اختلافات تان می شوید. اگر مشکلتان آنقدر پیچیده است که نمی تواند حلش کنید، از همکاران دیگر کمک بگیرید.

 

غیبت نکنید
هیچ گاه در حضور همکاران تان درباره همکاری که بین شما حاضر نیست، بدگویی نکنید. این کار باعث بروز اختلاف و یا بی اعتمادی بین شما و همکاران تان می شود.

قدرشناسی
وقتی همکاران تان به شما در انجام کاری کمک می کنند و یا با شما همکاری مشترکی دارند، از آنها تشکر کنید حتی اگر وظیفه شان باشد. تشکر شما باعث دلگرمی آنها و افزایش محبوبیت بین همکاران می شود.

تنظیم شیوه کار با سبک دیگران
سعی کنید در کارتان انعطاف پذیر باشید. قبل از شروع هر همکاری، خصوصیات شخصیتی همکارتان را به خوبی بشناسید و مطابق با سبک و روش او رفتار کنید. حتی اگر شیوه کاری او به خوبی شما نباشد، سعی کنید سبک خودتان را کمی تغییر دهید تا به رفتار او نزدیک شوید. شخصی که با او اختلاف کمتری داریم، محبوبیت بیشتری دارد.

پیشنهاد کمک
هر وقت که زمان یا فرصت اضافی داشتید و همکارتان به شدت درگیر بود، به او پیشنهاد کمک بدهید. خیلی وقت ها به دلیل وجود رقابت های شدید کاری، افراد با اینکه نیاز به کمک دارند ولی درخواست کمک نمی کنند. تا شما از کسی نپرسید، متوجه نمی شوید که به کمک نیاز دارد یا نه. سعی کنید آهسته و بدون اینکه کسی متوجه شود، به اوپیشنهاد کمک بدهید.

پذیرش انتقادهای سازنده
وقتی با همکاران تان رابطه ای صمیمی داشته باشید، آنها به راحتی و به طور مستقیم نظرهای شان درباره کار شما می گویند. از انتقاد های سازنده آنها استقبال کنید چون هم باعث جلوگیری از بروز اختلافات شدید می شوند و هم به پیشرفت شما کمک می کنند. حتی اگر انتقاد آنها سازنده هم نبود، باز هم آن را بپذیرید چون از مشکلات زیادی جلوگیری می کند.

سوار بر جریان کار
سعی کنید خیلی از حلقه همکاران تان فاصله نداشته باشید. اگر آنها همگی با هم در برنامه های دورهمی هفتگی یا ماهانه شرکت می کنند، مثلا همگی با هم به تماشای فوتبال می روند، شما هم در جمع آنها حاضر شوید، حتی اگر از آن سرگرمی خوشتان نیاید یا حضور در آن جمع برایتان سرگرم کننده نباشد. چرا که دوری شما از آنها باعث می شود که آنها شما را جدای از خود ببینند و کم کم صمیمیت شان با شما کم رنگ تر می شود. البته عکس این هم ممکن است پیش بیاید که شما همکارانی سرد و نه چندان صمیمی داشته باشید که هیچ نوع ارتباط جمعی و گروهی در خارج از محل کار نداشته باشند.

در هر حالت سعی کنید متناسب با جو محیط کارتان رفتار کنید و خیلی متفاوت و جدا از آنها نباشید.

رعایت این نکته ها اگر شما را محبوب ترین فرد در بین همکاران تان نکند، حداقل گامی موثر برای افزایش میزان محبوبیت شما در بین همکاران تان است.

  • نگین حبیب زاده
  • ۰
  • ۰

 

گاهی اوقات به نظر می رسد که ما خودمان را به اندازه دیگران دوست نداریم و به خودمان آنقدر که باید، عشق نمی ورزیم. انگار دوست داشتن دیگران برای ما راحت تر از دوست داشتن خود ما است. ما بدون اینکه متوجه باشیم به دیگران محبت می کنیم، به سادگی به آنها عشق می دهیم، برایشان ارزش قائل می شویم و حتی از خودمان و نیازها و خواسته های ما برای دیگران می گذریم.

اگر شما هم پی به این واقعیت در خودتان برده اید که خودتان را کمتر از اطرافیان تان دوست دارید، خیلی نگران نشوید چون شما تنها نیستید. درواقع بسیاری از افراد از اهمیت به این موضوع بی خبر هستند و خیلی برای خود وقت نمی گذارند. اهمیت دوست داشتن خود در ایجاد حس اعتماد بنفس و تقویت ارزش نفس است.

اگر شما هم جزو کسانی هستید که به اندازه کافی و یا اصلا به خودتان عشق نمی دهید، و می خواهید به این کار پایان دهید و قصه عشق به خودتان را شروع کنید و آن را ملکه ذهن تان کنید.

ما به شما چهار روش یاد می دهیم که در زیر به آنها اشاره می کنیم:
بر باورهای منفی درباره خودتان غلبه کنید
بسیاری از افراد برایشان خیلی سخت است که از دست افکار و باورهای منفی درباره خود رها شوند. ریشه این افکار اغلب حرف ها و رفتار سایرین و اطرافیان است‌. بخصوص کسانی که ما به نظرات و افکار آنها بسیار اهمیت می دهیم و به دنبال تایید گرفتن از آنها و جلب توجه و عشق آنها هستیم.

از ایده آل گرایی برای دوست داشتن خود پرهیز کنید
برخی افراد به سختی از خودشان چیزی را که بی عیب و نقص نیست، قبول می کنند. اگر شما هم اینگونه هستید و مدام از خودتان ناراضی هستید و افکار منفی نسبت به خودتان دارید، کافیست این سه کار ساده را انجام دهید: اول اینکه دیگر درباره آن چیز و پیدا کردن معایب آن و سرزنش خود فکر نکنید، بعد تمرکزتان را روی تلاشی بگذارید که برای رسیدن به هدف به این تلاش نیاز دارید و در آخر سعی کنید انرژی تان صرف انجام این کار کنید.

فیلتر منفی ذهن تان را نادیده بگیرید
تمرکز کردن فقط رویی افکار و انرژی های منفی عادتی بدی در زندگی است. صرف تمرکز بر روی اتفاقات منفی و ناخوشایند و پررنگ کردن آنها باعث می شود تا این اتفاقات منفی به شکل نادرستی اهمیت پیدا کنند. اگر مدام نسبت به اتفاقی که هر روز با آن درگیر هستید، غر می زنید و گله دارید، عادت بدی است پس سعی کنید به دنبال دلایل و شواهدی باشید که عکس قضیه را ثابت کند تا بر روی جنبه مثبت آن اتفاق متمرکز شوید. هیچ اتفاقی مطلقا منفی نیست.

خودتان را با کلمات منفی صدا نکنید
وقتی خودتان را با کلمه ای بد یا منفی صدا می کنید، یا خودتان را با تعریف بخصوصی سرزنش می کنید، شخصیت تان را محدود به قسمت کوچکی می کنید و در واقع دوست داشتن خود را زیر سوال می برید. مثلا وقتی به خودتان می گویید من یک شکست خورده ام، بخصوص بعد از ازدست دادن یک فرصت یا شغل تان،این کار اصلا درست و منصفانه نیست. درعوض سعی کنید از جمله ای متضاد آن استفاده کنید، مثلا با خودتان بگویید من شغلم را از دست داده ام ولی تجربه ای خوب برای به دست آوردن شغل جدید دارم.

خودتان را با کلمات منفی صدا نکنید

 

برای دوست داشتن خود به بدترین اتفاق ها فکر نکنید
ساده ترین کار همیشه این است که به بدترین اتفاق ممکن فکر کنید و تصور کنید که بدترین نتیجه را خواهید گرفت. اما اگر تفکرتان را جوری تغییر دهید که واقعگرایانه و با حس اعتماد به هر چیزی نگاه کنید، دیگر احتمالات منفی را در ذهن تان پررنگ تصور نمی کنید.

لوح ذهن تان را بازنویسی کنید
به محض اینکه متوجه شدید که نسبت به خود دارید منفی فکر می کنید، آگاهانه به احساسات تان دقت کنید و منشا آنها را شناسایی کنید. سپس با جمله ای بهتر و مثبت با خودتان صحبت کنید و آن جمله حک شده در لوح ناخودآگاه ذهن تان را اصلاح و بازنویسی کنید. مثلا وقتی سر کار یادتان می رود که ایمیل ها را ارسال کنید، ممکن است بلافاصله به سرزنش به خودتان بگویید که آدم بی عرزه ای هستید. اما حواستان باشد که فورا جمله تان را عوض کنید و با خود صحبت کنید و به درستی این احساس را ریشه یابی کنید. به خود بگویید که این حرف شما نیست و زمانی که کودک بودید، والدین شما به اشتباه به شما اینطور می گفتند. به خودتان بگویید من بی عرزه نیستم، من فقط یک اشتباه کردم و اشتباه برای هر انسانی پیش می آید.

 

روش دوم : تمرین خویشتن دوستی
لیستی از ویژگی های مثبت تان بنویسید
سعی کنید با فکر کردن چیزهای مثبت درباره شخصیت تان پیدا کنید و در این لیست بنویسید. هر هفته چیز جدید ی به آن اضافه کنید. سعی کنید این لیست را مختص و ویژه خودتان بنویسید. یعنی از کلمات و صفات کلی و معمولی استفاده نکنید بلکه کلماتی را که دقیقا خصوصیات شما را توصیف می کند، بنویسید.

برای خودتان وقت بگذارید
وقتی برای فکر کردن به خودتان و تحلیل افکارتان و بازتاب آنها بر روی رفتارتان زمان زیادی صرف می کنید، اصلا خودتان را سرزنش نکنید که وقت زیادی هدر داده اید. شما باید به اندازه کافی برای خودتان وقت بگزارید تا دوست داشتن خود را حداقل به خویش اثبات کنید.

برای خودتان جشن بگیرید و به خودتان هدیه دهید
این قسمت، بخش جالب عشق یا دوست داشتن خود است. کادو دادن به خودتان به محض رسیدن به هر موفقیتی هرچند کوچک می تواند نمادی برای عشق به خویشتن باشد. این جشن می تواند رفتن به یک کافی شاپ یا شام خوردن در یک رستوران باشد. به تمام کارهای سخت و تلاش های تان فکر کنید تا بهانه ای برای تشویق خودتان و هدیه دادن به خود پیدا کنید.

برای برخورد و روبرو شدن با افکار و نظرات منفی دیگران با برنامه پیش بروید
به چیزهایی که شما را از مسیر دوست داشتن خود دور یا خارج می کند، دقت کنید و برنامه ای برای برخورد با آنها داشته باشید. سعی کنید این را بپذیرید که شما نمی توانید حرف های و رفتار دیگران را کنترل کنید اما می توانید جواب ها و رفتار خودتان را کنترل کنید.

با یک مشاور و درمانگر ملاقات کنید
تحلیل افکار و احساسات منفی شما برای تشخیص منشا و ریشه آنها ممکن است شما را به گذشته و کودکی تان ببرد. نقطه ای دور که نتوانید با آن مقابله کنید. یک مشاور باتجربه می تواند با دانش خود و با تحلیل گذشته شما، به شما در کنترل احساسات و افکارتان کمک کند. مطب یک مشاور می تواند مکان مناسبی برای یادگیری روش کنترل و مدیریت افکار منفی و یافتن احساسات مثبت باشد.

تعریف های مثبت را هر روز تکرار کنید
افکار مثبتی که باعث ایجاد احساسات خوشایند در شما می شود را هر روز با خودتان تکرار کنید. البته شروع این کار کمی سخت است ولی با تمرین و ممارست تبدیل به یک عادت می شود.

کارهایی انجام دهید که حس خوبی به شما می دهد
انجام کارهایی مثل فعالیت های جسمی، روحی و یا احساسی می تواند به شما انرژی مثبت منتقل کند. ابتدا کارهایی را پیدا کنید که در شما حس خوبی به جا می گذارد، کارهایی مثل ورزش، مدیتیشن، رقص و یا مطالعه، و بعد به طور هفتگی و مداوم آن را انجام دهید.

 

روش سوم: تمرین مدیتیشن
با انجام مدیتیشن دوست داشتن خود را بیاموزید
شما با انجام مدیتیشن های خاص می توانید دوست داشتن خود و دیگران را به خودتان یاد دهید. نوعی محبت که دربرگیرنده عشق بی قید و شرط است. با استفاده این مدیتیشن خاص که LKM نامیده می شود، یاد می گیرید که بدون انتظار محبت از دیگران یا بدون هیچ پیش شرطی به دیگران محبت کنید. قضاوت چیزی است که ایجاد کدورت با دیگران می شود و این مدیتیش با کنار زدن قضاوت راه را برای ایجاد ارتباط محبت آمیز باز می کند.

مدیتیشن

نفس عمیق بکشید
روی یک صندلی نرم و راحت آرام بنشینید و چندین نفس عمیق بکشید.

با جملات مثبت به خودتان امیدواری و انرژی دهید
در حین تمرین نفس عمیق کشیدن با خودتان این جملات را تکرار کنید:

امیدوارم به رویاهایم برسم و در شادی و آرامش زندگی کنم.
می خواهم با تمام وجودم و از ته قلبم همه را دوست داشته باشم.
دعا می کنم که خودم و خانواده ام از خطر و اسیب دور بمانیم
آرزوی زندگی سالم برای خودم و خانواده ام دارم
می خواهم یاد بگیرم که خودم و دیگران را ببخشم.
به کسی فکر کنید که دوستش دارید
در حین تکرار جملات بالا در ذهن تان به شخصی فکر کنید که به او علاقه شدیدی دارید.

 

روش چهارم: درک عشق به خود
خطرات عدم دوست داشتن خود را بشناسید
شما وقتی خودتان را دوست نداشته باشید، برای خود ونیازهای تان ارزش قائل نمی شوید و درنتیجه به خودتان آسیب می زنید. عدم دوست داشتن خود باعث وابستگی شما به دیگران برای تایید گرفتن و طلب عشق است.

اهمیت تجربه های کودکی در دوست داشتن خود را درک کنید:
روابط بین کودک و والدین اثری قوی و دراز مدت و تا پایان عمر روی کودک خواهد داشت. کودکی که نیازهای جسمی، عاطفی و فکری نداشته باشد، همیشه با اعتماد بنفس خود مشکل خواهد داشت. پس در ریشه یابی مشکلات خود دقت کنید.

شما با انجام این روش ها و تمرین مداوم آنها می توانید برای خود برنامه ای بلند مدت طراحی کنید و تا جایی آن را ادامه دهید که به دوست داشتن خود عادت کنید و در ذهن ناخودآگاه تان حک شود.

  • نگین حبیب زاده
  • ۰
  • ۰

مقدمه
یکی از اساسی ترین دغدغه های امروز، فکر کردن است و بدتر از همه افکار، تفکر منفی، آسیب های زیادی به ما وارد خواهد کرد. تفکر منفی می تواند یک عادت ذهنی باشد. افکار در ذهن غرق می شوند و تا آنجا که برای خلاص شدن از شر آنها اقدامی انجام ندهید ،  سر جای خود باقی می مانند. وقتی برای اولین بار منفی فکر می کنید ، می توانید به طور وسوسه انگیزی، افکار را از سر خود بیرون آورید. شما تا حد امکان سعی می کنید تا از فکر کردن در مورد آنها دست بردارید و آنها را از ذهنتان بیرون کنید. برای رهایی از افکار منفی ، باید رویکرد های متفاوتی را امتحان کنید.

اما اغلب با مشکل مواجه می شوید چرا که مقاومت در برابر این افکار منفی در واقع می تواند این الگوی تفکر را تقویت کند و اوضاع را بدتر کند.هرچه بیشتر سعی کنید به چیزی فکر نکنید ، بیشتر در واقع به فکر کردن در مورد آن خواهید رسید.موضوعی که ذهن شما را از افکار منفی یک بار و برای همیشه پاک کند. در ادامه این مقاله روش هایی برای پاک کردن ذهن شما از تفکر منفی ارائه خواهیم داد. تفکراتی که مانع از پیشرفت و موفقیت شما خواهد شد.

راه هایی برای رهایی از افکار منفی و موانع پیشرفت
وقتی در یک وضعیت منفی قرار می گیرید، نکات مفید و  مثبت وضعیتتان را بیابید
اگر عیب یابی ، خطا یا ناکامی داشته باشید ، ممکن است همه چیز تاریک به نظر برسد ، بنابراین ممکن است افکار منفی شروع به برداشت محصول کنند و ذهن شما را با پر شدن افکار بد تهدید کنند. برای مقابله با این مشکل بهتر است از خود سوالاتی مانند سوالات زیر بپرسید. سؤالاتی که به شما کمک می کند احساس بهتری داشته باشید و به شما یاد می دهد که رشد کنید. سوالاتی مانند:

 نکته ای خوب در مورد این وضعیت چیست؟

چه کاری است که می توانم دفعه بعد متفاوت انجام دهم تا احتمالاً نتیجه بهتری داشته باشم؟

درس هایی که من می توانم از این مشکل بیاموزم چیست؟

چگونه بهترین دوست من در این شرایط از من حمایت می کند و مرا کمک خواهد کرد؟

مردم به آنچه می گویید یا انجام می دهید اهمیتی نمی دهند
ممکن است در مورد آنچه مردم می گویند یا فکر می کنند اگر کاری انجام نشد یا بررسی صورت نگرفت، به فکر منفی بیفتید. بنابراین شما قدرت شخصی خود را نابود می کنید و ممکن است خود را در افکار منفی به دام بیندازید. گیر کردن در ذهن و فکرهای منفی شما را از آنچه می خواهید و از واقعیت دورتر می کند. زیرا حقیقت این است که مردم وقت و توجه و انرژی زیادی برای فکر کردن یا صحبت کردن در مورد آنچه انجام می دهید ندارند.

ذهن اغلب مردم پر از مشغله های روزانه مانند بچه ها ، شغل، حیوانات خانگی ، سرگرمی ها و ترس ها و نگرانی های خودشان است. این تحقق و یادآوری می تواند به شما کمک کند تا خود را از محدودیت هایی که ممکن است در ذهن تان ایجاد کرده باشید، خلاص کند و به شما کمک  می کند قدم های کوچک – یا بزرگتر – را به سمت آنچه عمیقا می خواهید، بردارید.

نکات و اتفاقات منفی محیط اطراف خود را جایگزین کنید
آنچه در زندگی روزمره به ذهن خود وارد می کنید، تأثیر زیادی بر شما خواهد گذاشت. بنابراین از خودتان بپرسید:

منابع منفی در زندگی تان چیست؟

این منابع می تواند افراد ، وب سایت ها ، مجلات ، پادکست ها ، موسیقی و غیره باشد. سپس از خود بپرسید:

چه کاری می توانم انجام دهم تا در این هفته وقت کمتری با این منابع بگذرانم؟ اگر نمی توانید در لحظه، راهی برای هر سه روش پیدا کنید، قدمی کوچکتر بردارید و فقط با یکی از این منابع روی انجام کار تمرکز کنید. در ادامه وقت آزاد خود را روی منابع مثبت تر و افرادی که قبلاً در زندگی شما بودند یا می خواهید اکتشاف کنید بگذارید و حتی بخش های جدیدی برای خود بسازید.

از کاه، کوه نسازید
برای جلوگیری از تبدیل شدن فکر بزرگ منفی در ذهنتان به یک غول، با آن روبرو شوید. این کار را با پرسیدن سوال از خودتان انجام دهید:

آیا این موضوع در ۵ سال آینده مهم خواهد بود؟ یا حتی ۵ هفته آینده؟ پاسخ به این سوالات در بیشتر موارد به احتمال زیاد وجود دارد اما شما فقط شروع به ساختن کاه از کوه می کنید. بنابر این سعی کنید با پاسخ واضح به این سوالات، فکر منفی را از خود دور کنید.

برای رهایی از افکار منفی خود با کسی صحبت کنید
نگه داشتن افکار منفی ای که تمام ذهن شما را درگیر کرده است، کمکی بهتان نخواهد کرد. بنابر این اجازه دهید تا این نشخوار های ذهنی از مغز شما خارج شود. درباره وضعیت خود با دوست یا مشاوری که می شناسید صحبت کنید. به این فکر کنید که فضای دود گرفته با روشن شدن تهویه از بین خواهد رفت و نور را خواهید دید. با گفت و گو درباره مسائل خود می توانید کمک بگیرید و حتی یک برنامه عملی تسکین دهنده را شروع کنید.‌ البته برای نتیجه بهتر، لازم است با فرد قابل قبولی مانند مشاور صحبت های دقیق و عمیق داشته باشید.

زندگی کنید و به لحظه برگردید
زمانی که در حال تفکر منفی هستید یا به فکر اتفاقی در گذشته افتاده اید یا اتفاقی که ممکن است در آینده رخ دهد یا هر دو. تکنیک این بخش می گوید به جای اینکه به افکار توجه کنید، به لحظه حال فکر کنید یعنی آنچه در حال حاصر اطراف شماست. اگر این کار را به عادت خود تبدیل کنید، می توانید بیشتر وقت خود را در لحظه کنونی صرف کنید. در این صورت، فکر های منفی کم تری خواهید داشت و ذهن تان باز تر خواهد شد. در ادامه این بخش چند روش برای بازگردانی فکر به لحظه حال ارائه می دهیم.

فقط روی تنفس خود تمرکز کنید
۱ تا ۲ دقیقه مکث کنید و کمی عمیق تر از تنفس معمولی و همیشگی تان، نفس بکشید. تنفس را از طریق بینی انجام دهید و در این مدت فقط روی هوای ورودی و بیرونی تمرکز کنید نه هیچ چیز دیگری.

تمرکز بر روی تنفس

استراحتی یک یا دو دقیقه ای انجام دهید و از افکار خود خارج گردید
تمام توجه خود را به انچه در اطرافتان می گذرد بدهید. مثلا به افرادی که از زیر پنجره اتاقتان رد می شوند دقت کنید یا کلماتی که در کوچه و خیابان می شنوید را در ذهن بیاورید. حتی می توانید بو های مختلف اطرافتان را شناسایی کنید یا حتی گرمای خورشید که پوستتان را می سوزاند. این توجه ویژه و جزئی می تواند با مدتی تمرین ذهن شما را از افکار و اتفاقات منفی و نشخوار های ذهنی دور کند. پس از همین حالا شروع کنید.

قدم بزنید
ما فکر می کنیم که افکار منفی صرفا زاییده ذهن خودمان است اما گاهی اوقات این افکار محصول مستقیمی از محیط ماست. به عنوان مثال اگر خود را با افراد و محیط های منفی محصور کرده باشید، احتمالا به نوبه خود فکر منفی خواهید کرد. دور شدن از یک محیط منفی می تواند بی نهایت کمک کننده باشد. سعی کنید از فضای متشنج دور شوید و کمی قدم بزنید. این کار به ارامش روانی شما کمک بسیار زیادی خواهد کرد.

زندگی مثبت را روانه اشخاص دیگری کنید
اگر در افکار منفی خود گیر کرده اید یا مدام به این فکر می کنید که قربانی شده اید، یکی از جالب ترین تکنیک های رهایی از افکار منفی، تمرکز کردن روی شخص یا اشخاص دیگری است. با مثبت کردن زندگی دیگران و انرژی بخشی به آن ها شما احساس بهتری خواهید داشت. برای این کار می توانید مهربان باشید. مثلا برای سوار شدن به ماشین، در را باز کنید، گل ها را آب دهید، کمی شیرینی تعارف کنید و … . کمک کنید. به اطرافیان در کارهایشان کمک کنید. می توانید مثلا برای نقل مکان یا برنامه ریزی مهمانی هایشان به آن ها کمک کنید. در کنار افراد حضور داشته باشید و به حرف هایشان گوش دهید تا احساس بهتری داشته باشند. پس به راحتی سعی کنید تا انرژی مثبت زندگی دیگران باشید.

روز خود را مثبت شروع کنید
به خود قول دهید از روز بعد با روند مثبتی آغاز گر زندگی باشید. نحوه شروع روز، معمولا کل روز را تعیین می کند. اگر شروعی منفیرو بدبینانه داشته باشید، کل روز برایتان سخت می گذرد اما یک شروع مثبت احساسات و طرز تفکر شما را خوش بینانه خواهد کرد. بلافاصله پس از بیدار شدن از خواب یادآوری کنید که روز خوبی است. این کار را می توانید با یک یا چند متن ساده و الهام بخش انجام دهید یا بازنگری هدف و رویای تان را انجام دهید.

سعی کنید این ها را روی یک کاغذ بنویسید و روی میز کنار تخت خواب یا روی یخچال قرار دهید. حتی می توانید در صفحه اصلی تلفن همراه تان ان را قرار دهید. پادکست های مثبت گوش دهید. مطالبی که به شما انگیزه می دهند مطالعه کنید یا با شریک زندگی تان یا همکار و … گفت و گویی جالب و دل انگیز ترتیب دهید. این روش یا روش های دیگر برای شروع مثبت روزانه، زندگی را لذت بخش تر خواهد نمود.

  • نگین حبیب زاده