پرورش افکار و قانون جذب

با پرورش افکار خود تمام آنچه را که میخواهید به زندگی خود جذب کنید.

پرورش افکار و قانون جذب

با پرورش افکار خود تمام آنچه را که میخواهید به زندگی خود جذب کنید.

۲ مطلب در مهر ۱۳۹۸ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

 

 

از آپوریسم یونان باستان گرفته تا روانشناسی غرب ، موضوع خودآگاهی در قرن گذشته توسط فلاسفه و روانشناسان مورد مطالعه قرار گرفته است.

در این مقاله به این موضوع خواهیم پرداخت که خودآگاهی چیست ، چگونه می تواند در یک جلسه درمانی مفید باشد ، چرا دستیابی به آن دشوار است و چگونه می توان آن را پرورش داد.

تامل کردن درباره این ویژگی نادیده گرفته شده ارزشمند است. از این گذشته ، سطح بالایی از خودآگاهی به نفع خود و روابط اجتماعی فردی است.

اینکه شما بتوانید به آگاهی خوبی از خودتان دست یابید می توانید در ادامه در مورد اهدافتان بیشتر فکر کنید و دقیقا همان اهدافی را که می خواهید بیابید. در واقع آنچه که از زندگی تان می خواهید را بیابید و برای رسیدن به آن تلاش کنید. زیرا اکثر ناکامی ها و نا امیدی های ما ناشی از نشناختن خودمان است. یعنی ما نمیدانیم خودمان چگونه فردی هستیم بنابراین هرگز نمی توانیم تعیین کنیم که چه چیزی می خواهیم.

خودآگاهی چیست؟
به عبارت ساده تر ، خودآگاهی ، آگاهی از خود است ،” خود” چیزی است که هویت فرد را منحصر به فرد می کند. این مؤلفه های منحصر به فرد شامل افکار ، تجارب و توانایی ها است.

مطالعه روانشناختی خودآگاهی را می توان برای اولین بار به سال ۱۹۷۲ نسبت داد. روانشناسان شلی دووال و رابرت ویکلوند نظریه خودآگاهی را توسعه دادند. در اصل ، آنها خودآگاهی را مکانیسم اصلی کنترل خود می دانند. روانشناس دانیل گولمن در کتاب پرفروش خود “هوش هیجانی” تعریف ” خودآگاهی” را به عنوان “دانستن حالات درونی ، ترجیح ، منابع و شهود” توصیف کرد. این تعریف بیشتر بر توانایی نظارت بر دنیای درونی ، افکار و احساسات ما هنگام پیدایش تأکید می کند.

به نظر من ،دانستن این نکته مهم است که خودآگاهی نه تنها درمورد آنچه درمورد خودمان توجه می کنیم می باشد بلکه همچنین نحوه توجه و نظارت بر دنیای درونی ماست. در واقع نحوه ی دید ما نسبت به درونمان است. تا زمانی که ما ندانیم در درونمان چه چیزی می گذرد و ندانیم که چگونه آن را تعبیر کنیم به خود آگاهی نمی رسیم. آیا تاکنون در مورد افکار یا تجربیاتی که داشته اید نسبت به خود قضاوت کرده اید؟ اگر چنین است ، پس شما تنها نیستید ، و وقت آن است که به سمت تأملی غیر قضاوت گونه از خود تلاش کنید. البته این موضوع از آنچه گفته شد ساده تر است.

اگر قضاوت نکردن یک مؤلفه اساسی خودآگاهی است ، چگونه ما در این راستا تلاش می کنیم؟
از آنجا که متوجه می شویم چه اتفاقی در درون ما رخ می دهد، می توانیم به جای اینکه به خودمان سخت بگیریم ، آنها را جزء اجتناب ناپذیر بودن انسان بدانیم و بپذیریم.

آیا خودآگاهی اهمیت دارد؟
به گفته دانیل گلمن ، خودآگاهی ، سنگ بنای اصلی هوش هیجانی است.

توانایی نظارت بر احساسات و افکارمان برای درک بهتر خودمان ، در صلح بودن با کسی که هستیم و با پیشروی مدیریت افکار ، احساسات و رفتارهایمان مهم است.

علاوه بر این ، افراد خودآگاه تمایل دارند که آگاهانه عمل کنند (به جای اینکه منفعلانه واکنش نشان دهند) ، و از سلامتی روانی خوبی برخوردارند و چشم انداز مثبتی از زندگی دارند. آنها همچنین عمق بیشتری از تجربه زندگی دارند و احتمالاً دلسوزتر هستند.

خود آگاهی

این مطالعه نشان داد که جنبه های خودپنداره ، بینش و ذهن آگاهی از خودآگاهی می تواند منجر به مزایایی مانند تبدیل شدن به یک فرد با جنبه ی بالاتر شود، در حالی که جنبه های شایع و ذهن آگاهی می تواند به بارهای عاطفی منجر شود.

اما چرا خودآگاهی سخت است؟
واضح ترین پاسخ این است که اکثر اوقات ما برای دیدن خودمان هیچ گاه اقدام نکرده ایم. و به جای آن به دیدن دیگران و عیب جویی از آنها پرداخته ایم. در واقع آنقدر به ایراد گرفتن و قضاوت کردن در مورد دیگران پرداخته ایم که به این کار عادت کرده ایم و به کلی خودمان را فراموش کرده ایم که چه هستیم و چگونه رفتار کرده ایم.

روانشناسان متیو کیلینگگزورث و دانیل گیلبرت دریافتند که تقریباً نیمی از زمان ها ما با “خلبان اتوماتیک” کار می کنیم و از آنچه انجام می دهیم یا احساس می کنیم آگاهی نداریم، زیرا ذهن ما به جای دیگری غیر از اینجا و اکنون سرگردان است.

علاوه بر سرگردان بودن مداوم ذهن، تعصب شناختی مختلف همچنین بر توانایی ما در درک دقیق از خود تأثیر می گذارد. ما تمایل داریم روایاتی را باور کنیم که از احساس موجودیت موجود ما پشتیبانی می کنند.

بررسی یک مثال
به عنوان مثال ، اگر ما یک عقیده محکم داشته باشیم که ما یک دوست با کیفیت و وفادار هستیم، احتمالاً ما وقایع را به نفع خود تفسیر خواهیم کرد حتی در مواردی که ممکن است اشتباه کرده باشیم. و همین باعث می شود که هیچ گاه عیب های خود را نبینیم و دائما خود را وفادار خطاب کنیم.

این باور قبلی که در مورد خودمان وجود دارد ، ممکن است بر نحوه برخورد با پیامدهایی مثل فراموش کردن تاریخ ناهار با یک دوست تأثیر بگذارد.

علاوه بر این ، تعصب بر خودمان و صحیح دانستن رفتارهایمان می تواند ما را در جستجو یا تفسیر اطلاعات در مورد خودمان فریب دهد.

آیا تاکنون برایتان پیش آمده که یک پیشنهاد شغلی را قبول کرده باشید، اما همچنان به دنبال اطمینان بیشتری می گردید که آیا این شغل  برای شما مناسب است یا نه؟ این نوعی وسواس است که از ناآگاهی از درون منجر می شود.

علاوه بر این اگر بخواهیم از طریق دید دیگران بنگریم، عدم تمایل به جستجوی بازخورد می تواند در برابر ما نیز مؤثر باشد.

و اما چند راه برای ایجاد خودآگاهی
فضایی را برای خودتان ایجاد کنید
وقتی در یک اتاق تاریک و بدون پنجره قرار دارید ، دیدن اوضاع کاملاً دشوار است. فضایی که برای خودتان ایجاد می کنید این شکاف روی دیوار است که به شما اجازه می دهد نور از آن عبور کند. هر روز کمی خود را از زمان و مکان دور کنید- شاید اولین چیزی که در صبح یا نیم ساعت قبل از خواب برایتان می تواند بسیار مفید باشد، البته وقتی از حواس پرتی دیجیتالی(گوشی موبایل یا لپتاب) دوری کنید و مدتی را با خود گذرانی ، مطالعه ، نوشتن ، مدیتیشن و ارتباط با خودتان باشد.

ذهن آگاهی را تمرین کنید
ذهن آگاهی ، کلید آگاهی از خود است. جان کبات زین ذهن آگاهی را “توجه به روشی خاص ، هدفمند ، در لحظه و غیرقابل قضاوت” تعریف می کند. “از طریق ذهن آگاهی ، شما با خودتان حضور بیشتری خواهید یافت “. شما می توانید در هر زمان که بخواهید ، از طریق گوش دادن به ذهن ، خوردن با ذهن یا پیاده روی با آن، ذهن آگاهی را تمرین کنید.

موقعیت خود را ثبت و ضبط کنید
نوشتن نه تنها به ما کمک می کند تا افکار خود را پردازش کنیم بلکه باعث می شود احساس ارتباط و آرامش با خودمان داشته باشیم. نوشتن همچنین می تواند فضای اصلی بیشتری ایجاد کند زیرا به شما اجازه می دهد افکار خود را بر روی کاغذ جاری کنید. تحقیقات نشان می دهد که نوشتن چیزهایی که از آنها سپاسگزاریم و یا حتی مواردی که با آنها دست و پنجه نرم می کنیم ، باعث افزایش شادی و رضایت می شود.

همچنین می توانید برای ضبط وضعیت درونی خود از مجله استفاده کنید. این کار را در خانه انجام دهید – یک روز در آخر هفته را انتخاب کنید ، به دنیای درونی خود توجه کنید – آنچه احساس می کنید ، به خودتان می گویید ، و آنچه را که هر ساعت مشاهده می کنید ، یادداشت کنید. ممکن است از آنچه می نویسید تعجب کنید! به سطحی عمیق از خودآگاهی دست خواهید یافت.

تمرین کنید که شنونده خوبی باشید
شنیدن همانند دیدن نیست. گوش دادن در مورد حضور و توجه به احساسات افراد دیگر، حرکت بدن و زبان است. این در مورد نشان دادن همدلی و درک بدون ارزیابی مداوم یا قضاوت است. وقتی شنونده خوبی باشید ، در شنیدن صدای درونی خود نیز بهتر خواهید بود و نیز بهترین دوست خودتان خواهید بود.

با به دست آوردن دیدگاه های مختلف سعی کنید بازخورد ها در مورد خودتان را بررسی کنید
بعضی اوقات ما ازین ترس داریم که دیگران درباره ما چه فکر می کنند – بله ، بعضی اوقات بازخورد ممکن است مغرضانه یا حتی بی ادعا باشد اما شما می توانید با یادگیری بیشتر در مورد خود و دیگران ، آنها را از بازخورد واقعی و متعادل متمایز کنید. تحقیقات نشان داده است که انجام بازخورد ۳۶۰ درجه در محیط کار ابزاری مفید برای بهبود خودآگاهی مدیران است. همه ما نقاط کور داریم ، بنابراین به دست آوردن یک دیدگاه متفاوت برای دیدن تصویری کامل تر از خود، بسیار مفید است.

خودآگاهی ، مسلما به عنوان ” اساسی ترین مسئله در روانشناسی ، از دیدگاه تکاملی” ، موضوعی غنی و پیچیده است.

ما به عنوان یک انسان ممکن است ، در صورت وجود چنین مقصدی ، هرگز خود را کاملاً درک نکنیم. اما شاید این سفر اکتشاف، درک و تبدیل شدن به خودمان باشد که زندگی را برایمان ارزشمند می کند.

برای این که بخواهید بیشتر خودتان را بیشتر از دیگران بپذیرید، پرورش خودآگاهی ، نقطه ی خوبی برای شروع است.

  • نگین حبیب زاده
  • ۰
  • ۰

 

ذهن از بسیاری از بخش‌های مختلف تشکیل‌ یافته است که هر کدام می‌توانند بر رفتار شما تاثیر بگذارند. به عنوان مثال، بخشی از ذهن شما که به جذب کالری کافی و مواد غذایی اهمیت می‌دهد ممکن است شما را ترغیب کند که غذاهای پر چرب بخورید، اما بخش دیگری از ذهن شما تشخیص می‌دهد که در طولانی‌ مدت، بیش از حد پرخوری کردن سلامتی شما و قیافه فیزیکی شما را خراب خواهد کرد. کلید شما برای کنترل ذهن، کنترل اعمال خود بر رفتارهایی است که می‌خواهید تغییر دهید. چند ترفند برای تغییر ذهن و در نهایت رفتار شما وجود دارد که در اینجا به آنها پرداخته ایم. برای آشنایی با روش های کنترل ذهن با ما تا پایان این مقاله همراه باشید.

 

۱.از غرق شدن در افکارتان اجتناب کنید
ممکن است در مورد چیزی منفی فکر کنید، حتی زمانی که واقعا نمی‌خواهید. به عنوان یکی روش های کنترل ذهن از غرق شدن در افکار منفی دوری کنید. در اینجا چند ترفند برای کنترل ذهن و توقف غرق شدن در افکار وجود دارد.

فکر کردن به بدترین حالت ممکن
در مورد بدترین حالتی که ممکن است برایتان اتفاق بیافتد فکر کنید. اگر چه ممکن است غیر منطقی به نظر برسد اما زمانی که به بدترین حالت فکر می‌کنید، و سپس به این فکر کنید که آیا می‌توانید آن را کنترل کنید یا خیر، به احتمال زیاد متوجه خواهید شد که می‌توانید افکار خودتان را کنترل کنید و این می‌تواند به کاهش نگرانی شما کمک کند.

تعیین زمان بندی برای کارهای خود
برای کارهای خود زمان بندی انجام دهید تا نگران نباشید. با اختصاص دادن زمان برای فکر کردن در مورد مشکلات خود، می‌توانید مطمئن باشید که به آن ها توجه خواهید کرد. این کار می‌تواند به شما کمک کند که در هر زمان و در هر لحظه غرق در افکارتان نشوید. سعی کنید به طور مداوم روزانه قدم بزنید. بیرون رفتن و قدم زدن می‌تواند ذهن شما را از نگرانی‌های شما خارج کند.

زمان بندی کارها

۲.به خود ایمان داشته باشید که میتوانید شرایط را تغییر دهید
اگر شما باور ندارید که می‌توانید شرایطتان را تغییر دهید، باعث میشود که به همان اندازه که فکر می‌کنید موفقیت برایتان غیر ممکن است، تلاشتان بی نتیجه شود. بنابراین، مطمئن شوید که از افکار مثبت برای مقابله با مشکل خود استفاده می‌کنید. شاید بتوان این روش را یکی از اساسی ترین روش های کنترل ذهن دانست.

 

۳.در مورد توانایی‌های خود خوشبین باشید
شما ممکن است فکر کنید که دقت داشتن در مورد توانایی خود به عنوان یکی از روش های کنترل ذهن، یک کلید باشد. با این حال، مطالعات نشان می‌دهند که بیش از حد خوشبین بودن در مورد توانایی هایتان می‌تواند به شما کمک کند که کنترل افکار خود را به دست بگیرید.

برای خوشبین بودن، سعی کنید به خودتان بگویید که موفق خواهید شد و ذهن خود را بارها و بارها کنترل خواهید کنید، حتی اگر در حال حاضر چنین اعتقادی نداشته باشید.

همچنین سعی کنید زمان‌هایی را به خودتان یادآوری کنید که در آن با موفقیت ذهن خود را کنترل کرده‌اید. سعی کنید تنها بر روی این موفقیت‌ها فکر کنید نه بر شکست‌های خود.

 

۴.آنچه را که می خواهید کنترل کنید دوباره ارزیابی کنید
سعی کنید دیدتان را نسبت به این قضیه که چگونه به چیزی نگاه کنید که در تلاش برای کنترل آن هستید تغییر دهید. برای مثال اگر بخشی از ذهن شما واقعا می‌خواهد دخانیات مصرف کند اما شما سعی دارید مصرف دخانیات را متوقف کنید، سعی کنید که دخانیات را به عنوان زهر تجسم کنید. تصور کنید که از طریق بدن شما می‌گذرد و سلول‌ها و اندام‌های شما را آلوده می‌کند. مطالعات نشان می‌دهد که داشتن تبدیل ذهنی افراد به چیزهای نا مطلوب ‌تر، تلاش‌های فرد مبنی بر کنترل افکار خود را تسهیل می‌کند. به عبارت ساده تر تجسم بینهایت بد در مورد موضوعی که باید کنترل شود خود یکی از روش های کنترل ذهن است.

 

۵.از مقصر دانستن خود اجتناب کنید
این یک تله فکری است که در آن شما مسئولیت شخصی برای چیزهایی که خارج از کنترل شما هستند را قبول می‌کنید. به عنوان مثال، اگر دختر شما در مدرسه افت کرد ممکن است بگویید “این تقصیر من است که او افت کرده” در حالی که واقعیت این بوده که شرایط کاملا خارج از کنترل شما بوده.

برای اجتناب از مقصر دانستن خود، سعی کنید به دقت و به طور منطقی در مورد رویدادهایی فکر کنید که می‌تواند به شما کمک کند. برای مثال، ممکن است از خودتان بپرسید “من واقعا چه کاری می‌توانم برای متوقف‌کردن دخترم از افت کردن انجام دهم، با توجه به اینکه من با او در مدرسه نبوده ام؟”

 

۶.از نتیجه‌ گیری سریع خودداری کنید
این یک تله فکری است که شامل فکر کردن به چیزهای خاص بدون هیچ مدرکی برای پشتیبانی از آن افکار است. برای مثال، فردی که به نتیجه‌ گیری سریع می پردازد ممکن است فکر کند که یک نفر او را بدون هیچ مدرکی که از این ادعا حمایت می‌کند.

برای جلوگیری از نتیجه‌گیری سریع، می‌توانید قبل از قضاوت بیشتر فکر کنید. این می‌تواند به شما کمک کند از خودتان سوالاتی در مورد این ایده بپرسید. برای مثال، می‌توانید از خودتان بپرسید که آیا واقعا می‌دانید که این فکر که دارید درست است یا نه. همچنین می‌توانید از خودتان بخواهید نکته‌های ویژه‌ای از شواهد را شناسایی کنید که نشان می‌دهند این فکر درست است. با استفاده از مثال قبلی، فردی که فکر می‌کند یک نفر از او خوشش نمی‌آید، از خود می‌خواهد تا با فردی که شواهدی را برای این ادعا ارائه می‌کند، با او صحبت کند.

 

۷.از از بزرگ کردن وقایع برای خود اجتناب کنید
این یک تله فکری منفی است که در آن فرد همه چیز را برای خود و بقیه بزرگ می کند.

برای توقف کردن این کار بر روی تفکر مثبت بیشتر کار کنید. همچنین می‌توانید از خودتان سوالاتی بپرسید که منطق و عقلتان را به کار می‌گیرند. برای مثال، کسی که در یک آزمون شکست خورده و فکر می‌کند زندگی اش خراب شده‌ است و هرگز یک شغل خوب به دست نخواهد آورد باید اینگونه با خود فکر کند که آیا من کسی را می‌شناسم که در حال حاضر شغل خوبی بدست‌آورده است و یا خوشحال به نظر می‌رسد؟ ” اگر من جای فرد استخدام کننده بودم چه کسی را می پذیرفتم و چه کسی را رد میکردم؟ و این افراد چه ویزگی هایی داشتند که من آنها را رد کردم یا پذیرفتم؟ “

 

۸.ایجاد عادات خوب. یک برنامه برای زندگی خود ایجاد کنید
اگر برای آنچه در زندگی می خواهید مسیری روشن داشته باشید، ممکن است کمتر دچار وسوسه شوید که در دراز مدت اتفاقات به شما آسیب برساند. چیزهایی که از زندگی می‌خواهید را یادداشت کنید: آیا این شغلی که من می خواهم یک شغل خوب است؟

شما مجبور نیستید برای رسیدن به این اهداف به عنوان بخشی از این تمرین گام‌های خیلی دقیقی انجام دهید. به جای آن، به خاطر داشته باشید که اهداف فراگیر خود را در ذهن داشته باشید تا بتوانید در مسیر زندگی خود بمانید. برای ایجاد اهداف شخصی، مهم است که قله ی اهدافتان را بیش از حد بالا تنظیم نکنید وگرنه شکست خواهید خورد و این می‌تواند انگیزه شما را از بین ببرد.

در عوض، برخی اهداف بزرگ را مشخص کنید (به عنوان مثال، یاد بگیرید که نرم‌افزارها را را کدگذاری کنید)، اما آن اهداف دوردست را به اهداف قابل‌دستیابی کوچک‌تری تقسیم کنید (به عنوان مثال، هر هفته ۱ فصل از کتاب کدگذاری نرم‌افزار را بخوانید). بدین ترتیب می‌توانید میزان محسوسی از پیشرفت را همانطور که برای رسیدن به اهداف دور خود کار می‌کنید، ببینید.

 

۹.تصویری با عنوان کنترل ذهن خود برای خود بسازید
لبخند بزنید، حتی اگر آن تصویر را دوست نداشته باشید. احساسات منفی می‌توانند کنترل ذهن را کاهش داده و حتی آنرا سخت‌تر کنند. یک راه مناسب برای مقابله با احساسات منفی، تنها لبخند زدن است. در واقع طبق فرضیه بازخورد لبخند زدن باعث ایجاد حس خوب در درون و در نتیجه بازخوردی شاد از بدن شما می شود.

 

۱۰.زمان و یا پولتان را صرف دیگران کنید
تحقیقات نشان می‌دهد که خرج کردن برای دیگران می‌تواند شادی و رفاه را افزایش دهد. شادی و رفاه می‌تواند یکی از مهترین روش های کنترل ذهن باشد و احساسات منفی که کنترل ذهن را را دشوارتر می‌کند را کاهش دهد.

در واقع نفس این قضیه که زمان یا پول خود را صرف دیگران می‌کنید مهم نیست. آنچه مهم است این است که شما به دیگران کمک کرده اید که بسیار ارزشمند است.

 

۱۱.برای خود موانعی ایجاد کنید
یکی از راه های کنترل ذهن شما این است که دستیابی به آنچه که می خواهید برای شما دشوارتر شود. این تلاش اضافی باعث می شود تا بخشی از ذهن شما کمتر برنده شود و بر رفتار شما تأثیر بگذارد. این تلاش اضافی آن را به گونه‌ای خواهد ساخت که بخشی از ذهن شما به احتمال کمتری پیروز شود و بر رفتار شما تاثیر بگذارد.

 

بررسی چند مثال کاربردی
به عنوان مثال، اگر می‌خواهید بخشی از ذهن خود را کنترل کنید که می‌خواهد تلویزیون تماشا کند، زمانی که بخشی از ذهن شما می‌خواهد زمان تماشای تلویزیون را قطع کند، می‌توانید کنترل از راه دور خود را در یک نقطه دشوار قرار دهید.

یک مثال دیگر این است که اگر در هنگام صبح سخت از خواب بیدار میشوید و قسمتی از ذهن شما می خواهد که هر چه زودتر بیدار شوید، ساعت زنگدار خود را در نقطه ای دور از تخت خود قرار داده تا برای خاموش کردن آن در هنگام صبح مجبور شوید بلند شوید و آن را خاموش کنید.

یک مثال دیگر این است که اگر از رابطه جنسی خودداری می‌کنید و می‌خواهید این رفتار را تغییر دهید، می‌توانید از قرار دادن خودتان در موقعیت‌هایی که منجر به سکس می‌شود اجتناب کنید: یا مثلا شما می‌توانید از مهمانی های شبانه دوری کنید و تا آنجا که می‌توانید تعداد افراد منفی را که گاهی اوقات با آن‌ها مواجه می‌شوید را حذف کنید.

  • نگین حبیب زاده