پرورش افکار و قانون جذب

با پرورش افکار خود تمام آنچه را که میخواهید به زندگی خود جذب کنید.

پرورش افکار و قانون جذب

با پرورش افکار خود تمام آنچه را که میخواهید به زندگی خود جذب کنید.

  • ۰
  • ۰

بهترین روش برنامه ریزی برای یک زندگی موفق

شاید برایتان جالب باشد که بدانید هر چیزی که شما می توانید تصور کنید واقعی است. قدرت ذهن در تخیل است. تجسم یک ابزار بسیار قدرتمند است؛ زیرا این واقعیت را ایجاد می کند که شما می توانید؛ و این تصور در ذهن شما ایجاد می شود، قبل از این که به صورت فیزیکی تحقق پیدا کند.

هنگامی که شما یک عمل را تجسم می کنید، مغز بدن را به حرکت وا می دارد تا آن شرایط را محقق کند. به این صورت شما به تجسم نتایج مورد نظرتان می پردازید. اگر شما قادر به تمرکز بر روی یک رویداد واحد هستید که برای خودتان آرزو دارید، می توانید شرایط را طوری تغییر دهید که آرزویتان تحقق پیدا کند. به طریقی، تجسم به شما کمک می کند تا در آن لحظه زندگی کنید بدون این که واقعیت داشته باشد.

اعتماد به نفس، اهمیت بیشتری نسبت به صلاحیت و شایستگی دارد

اگر شما به توانایی های خود اعتماد به نفس داشته باشید، قبل از این که اقدامات اولیه را انجام دهید، می توانید مطمئن باشید که نتایج مورد نظرتان را به دست خواهید آورد و به موفقیت در زندگی می رسید.

عشق به یادگیری

«تنها راه رسیدن به موفقیت در زندگی، داشتن دانش و مهارت لازم برای تفکر است.»

با این حال، اکثر مردم از یادگیری به خاطر دشواری اش نفرت دارند. برای اکثر مردم، یادگیری کاری است که بر آن ها تحمیل می شود و به همین دلیل آن ها پس از پایان تحصیلات رسمی خود دیگر علاقه ای به ادامه این روند ندارند.

به همین دلیل است که بسیاری از مردم در شرایط معمولی هیچ ایده ای برای انجام کاری ندارند و نمی توانند درست تصمیم گیری کنند. اما گسترش پایگاه دانش می تواند به شما در کشف مسیرهای جدید و چالش برانگیز در زندگی کمک کند و می تواند از رکود در زندگی جلوگیری کند.

یادگیری برای شما مهارت هایی که برای موفقیت نیاز دارید را فراهم می کند. این مورد باعث جذابیت شخصیت شما می شود و کمک می کند تا شما از شر نادانی و بدبختی خلاص شوید. یادگیری یک تجربه مفید است و می تواند به شما کمک کند که واقعیت های زندگی را ببینید. هرچه بیشتر یاد بگیرید، بیشتر می توانید بین یافته های خود ارتباط برقرار کنید و موفق تر خواهید شد.

چگونه آموزش و یادگیری خود را شروع کنیم؟

یادگیری نیاز به انجام اعمال متفاوتی دارد. در اینجا سه عاملی که باعث افزایش دانش شما می شود، بیان گردیده است:

مطالعه کنید

آخرین باری که یک کتاب، مقاله و یا یک مجله جالب توجه خوانده اید چه زمانی بوده است؟ اگر شما یکی از افراد بی شماری هستید که عادت به مطالعه منظم دارید، ممکن است مزایای بسیاری را از دست بدهید. مزایایی مانند تحرک ذهنی، کاهش استرس، دانش، گسترش واژگان، بهبود حافظه، مهارت های تفکر تحلیلی قوی، تمرکز و مهارت های نوشتن بهتر.

یک سبک خوب برای شروع خواندن کتاب های خودآموز است. این دانش شما را در مسیر موفقیت قرار می دهد. زندگی موفق از درون شما شروع می شود؛ سعی کنید شخصیت و شرایط خود را تغییر دهید.

به پادکست یا کتاب صوتی گوش دهید

پادکست ها ابزار یادگیری فوق العاده راحتی هستند. آن ها به هیچ عنوان جایگزینی برای کتاب نیستند، اما زمینه یک تجربه یادگیری بسیار متفاوت را فراهم می کنند. آن ها طیف وسیعی از موضوعات را پوشش می دهند. علاوه بر این، پادکست ها شما را تحت تاثیر قرار می دهند. شما باید انتخاب کنید که تحت تاثیر افرادی قرار بگیرید که موفق هستند. یکی از بزرگترین مزایای پادکست ها قابلیت حمل و راحتی آن ها است.

آن ها را می توان تقریبا با هر نوع دستگاه تلفن همراه دانلود کرد. علاوه بر این به شما این امکان را می دهد که هر زمان و هر کجا بدون نیاز به تلاش زیاد به منابع یاد شده دسترسی داشته باشید. پادکست به شما کمک خواهد کرد که ایده ها و دیدگاه های جدید را بیاموزید. برای رسیدن به موفقیت در زندگی پیشنهاد می شود که از آن ها استفاده کنید.

 

سرگرمی ها فرصتی برای استراحت کردن برایتان فراهم می کنند. اما شما باید یک تفریح هدف دار انتخاب کنید. علاوه بر این، در انتخاب نوع سرگرمی باید این نکته را مد نظر قرار دهید که تفریحی را انتخاب کنید که شما را به چالش بکشد. چالش جدید می تواند ذهن شما را به شیوه های جدیدی برای دیدن جهان سازماندهی کند. به طور خلاصه، داشتن یک سرگرمی برای شما یک زندگی بهتر را به ارمغان می آورد. تفریح و سرگرمی کمک خواهد کرد که ذهن خود را برای موفقیت آماده کنید.

یادگیری در ژن های شماست

شما در حال استفاده از قدرتمندترین ماشین جهان هستید: مغز. بنابراین، از آن استفاده کنید. سعی کنید به صورت بهینه برای غنی سازی زندگی خود از آن استفاده کنید.

کار خود را با انجام مراحل کوچک شروع کنید

بیشتر دستاوردهای بزرگ با یک طرح جامع یا گام های بزرگ شروع نمی شوند. همه افراد با برداشتن گام های کوچک، موفقیت های بزرگ به دست آورده اند و با رسیدن بهقله های موفقیت در زندگی توانسته اند که یک زندگی موفق برای خود بسازند.

رسانه ها و جامعه ما تمایل دارند که کارشناسان و افراد مشهور را به عنوان موفقیت های یک شبه معرفی کنند. در واقع، این موفقیت های یک شبه، مجموعه ای از هزاران شب تلاش و کوشش است.

مشکل اساسی در نظر گرفتن اهداف بزرگ و گام های اساسی این است که باعث ایجاد ترس در وجود شما می شود و مانع رسیدن به موفقیت در زندگی می گردد. در نظر گرفتن اهداف بزرگ می تواند اعتماد به نفس شما را کاهش دهد. این امر می تواند به شدت شما را متزلزل کند و باعث شود که شما به دنبال موفقیت شخصی خود نباشید.

با این حال، در نظر گرفتن اهداف کوچک می تواند رسیدن شما به موفقیت در زندگی را تا حدودی تضمین کند. این امر برای شما مهم است، زیرا اعتماد به نفس شما را افزایش می دهد. داشتن انگیزه قدرتمندترین عامل برای رسیدن به موفقیت در زندگی است.

پیشرفت، انگیزه شما را افزایش می دهد و به داشتن یک زندگی موفق کمک می کند. اگر بتوانید پیشرفت خود را تسهیل کنید، می توانید نتایج بهتری به دست آورید. تا حد زیادی موفقیت و انگیزه با گام های کوچک قابل کنترل است. گام های کوچک باعث تغییرات طولانی مدت می شود که منجر به نتایج دراز مدت می شوند.

مدیریت و کنترل اهداف کوچک برای رسیدن به موفقیت در زندگی آسان تر است. بنابراین هر چه اعتماد به نفس شما بیشتر باشد، راحت تر می توانید از اهداف خود پشتیبانی کنید. موفقیت محصول مراحل کوچک است.

چگونگی دستیابی به موفقیت با در نظر گرفتن اهداف کوچک

یک هدف مشخص را در نظر بگیرید. هدف را به گام های کوچک و قابل کنترل تقسیم کنید. روزانه مراحل را انجام دهید. موفقیت های کوچک و روزانه خود را جشن بگیرید.

تمرکز بر پیشرفت، کمال گرایی نیست.

شما می توانید با تقسیم بندی اهداف بزرگ با گام های کوچک، موفقیت در زندگی را به دست آورید. در مورد آنچه در یک سال، یک ماه، یک هفته و یک روز می توانید انجام دهید فکر کنید.

اجازه دهید این الگوریتم، موفقیت شما را برنامه ریزی کند

اگر شما در زندگی مضطرب هستید، از مجموعه ای از قوانین بالا برای کمک به خود استفاده کنید. این یک الگوریتم استثنایی است و به شما کمک خواهد کرد تا زندگی موفقی داشته باشید. به این مطالب اعتماد کنید و اطمینان داشته باشید که نتایج قابل توجهی به دست آورید. این الگوریتم

اگر از قوانین بالا پیروی کنید، موفقیت‌تان ادامه دار خواهد بود. چرا در حال حاضر شروع نمی کنید تا به اهداف مورد نظرتان دست پیدا کنید؟ هر چه زودتر شروع به کار کنید، زودتر موفق خواهید شد.

 

  • نگین حبیب زاده
  • ۰
  • ۰

بیشتر ارزهای دیجیتال سال ۲۰۱۹ را در حالی به پایان می‌برند که قیمت‌شان از ابتدای سال کمتر است. با همه‌ی این اوصاف، از نقطه نظر فاندامنتالی، به نظر می‌رسد سال ۲۰۲۰، سالی پر بار برای این حوزه باشد.
طبق تحلیلی از بیت کوینیست، ارزش بازار ارزهای دیجیتال به نسبت به سال گذشته (۲۰۱۸) حدود ۵۰ درصد افزایش داشته است که بیت کوین بیشترین سهم را در این میان دارد. بخش بزرگی از آلت کوین‌ها (ارزهای دیجیتال غیر از بیت کوین) در حال حاضر قیمتی کمتر از آغاز سال ۲۰۱۹ دارند و احتمالا طرفداران آنها دوست نداشته باشند امسال را بار دیگر به یاد بیاورند.

چرا سال ۲۰۲۰ می‌تواند متفاوت باشد؟
می‌توان گفت که سال ۲۰۲۰، سالی بهتر برای ارزهای دیجیتال خواهد بود. نگرانی‌ها درباره اقتصاد جهان در حال افزایش است و بانک‌های مرکزی به هر دری می‌زنند تا جلوی رکود را بگیرند.

بدهی‌‌ها و بحران مالی
نرخ بهره‌ی منفی و تسهیل کمی باعث شده تا فشار اقتصادی بیش از پیش بر دوش ارزهای فیات و بازارهای مالی سنگینی کند. برخی کشورها در حال حاضر نیز با ابرتورم‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند و مردمشان به سرپناهی به نام ارزهای دیجیتال روی آورده‌اند.
با کاهش ارزش دارایی‌ها، این احتمال وجود دارد که سرمایه‌گذاران به سمت دارایی‌هایی پر ریسک‌تر مثل بیت کوین روی بیاورند.
علاوه بر این‌ها، سهام و بازار املاک همزمان با افزایش بدهی‌های جهانی به بیشترین میزان ارزش خود رسیده‌اند. نسل جدید دلش نمی‌خواهد گرفتار این بازی‌های اقتصادی شوند، پس شاید به سمت ارزهای دیجیتال برود. صنعتی که بسیاری از تحلیل‌گران نسبت به آن نظر مساعد دارند.

دوباره ترامپ؟
انتخابات ایالات‌متحده نیز می‌تواند نقشی اساسی را ایفا کند. دونالد ترامپ از یک سمت هر کاری می‌کند تا بازار سهام رشد مصنوعی داشته باشد و از طرف دیگر با اقداماتی که خود آنها را «حمایتی» می‌داند، به معاهدات تجاری پشت می‌کند.

عرضه‌ای که نصف می‌شود
تاثیرات هاوینگ بیت کوین را نیز نمی‌توان نادیده گرفت و به نظر می‌رسد پس از هاوینگ شاهد جهشی صعودی برای بیت کوین باشیم. کاهش تورم و دو برابر شدن نرخ انباشت به جریان (Stock to Flow) هر دو حاکی از روندی صعودی برای بیت کوین هستند.

فرار اتریوم از مخمصه؟
اوضاع برای اتریوم نیز احتمالا روشن‌تر خواهد بود. سال آینده اولین قدم‌های اجرایی برای انتقال به سمت پروتکل اثبات سهام در شبکه اتریوم برداشته خواهد شد و این مسئله می‌تواند فرصت‌های جدیدی را برای سرمایه‌گذاران ایجاد کند.

امسال ارزهای دیگری نیز که از سهام‌گذاری  (Staking) پشتیبانی می‌کردند عملکردی قابل قبولی از خود بر جای گذاشتند و شاید همین مسئله با عرضه سرنیتی برای اتریوم نیز تکرار شود.

کف قیمت‌ها؟
کاهش ارزش ۹۰ درصدی بیشتر ارزهای دیجیتال به نسبت بالاترین قیمت‌ها، روندهای نزولی و کاهش نقدینگی در بازار از جمله موانعی هستند که این بازار با آنها رو به رو است. با توجه به اینکه از آخرین حباب ارزهای دیجیتال دو سال می‌گذرد، سال جدید شاید نیرویی تازه برای این حوزه با خود بیاورد.

ورود جریان‌های سرمایه
در حال حاضر شاهد افزایش توجهات از جانب موسسات سرمایه‌گذاری هستیم. از طرف دیگر باید به یاد داشته باشید که محصولاتی نظیر قراردادهای آتی به خودی خود باعث افزایش قیمت نخواهند شد، اما آگاهی عمومی نسبت به ارزهای دیجیتال را ، خصوصا برای ثروتمندان، افزایش خواهند داد.
سال ۲۰۱۹، سال پر فراز و نشیبی برای ارزهای دیجیتال بوده است. تنها بیت کوین و چند ارزهای دیجیتال دیگر توانستند سال را نسبتا موفق پشت سر بگذارند. حالا باید منتظر ماند و دید که ۲۰۲۰ چه در چنته دارد.
 

  • نگین حبیب زاده
  • ۰
  • ۰

زمانی که تمایل دارید رابطه ای را شروع کنید یا قصد دارید به ادامه رابطه بپردازید، وجود بلوغ جسمی و بلوغ عاطفی هر دو مهم هستند. البته ناگفته نماند که این دو بلوغ به شناخت و درون هر فرد بستگی دارد. اگر شما به شناخت مناسبی از خود رسیده باشید، می توانید مراحل اصلی بلوغ جسمی و بلوغ عاطفی را طی کنید. هر نوع بلوغی برای خود تعریف خاصی دارد و طبق این تعاریف می توان آن ها را دسته بندی نمود و یا در زمره شناخت خویش جای داد. اگر شما به مراحل بالای شناخت خویشتن رسیده باشید، قطعا معنی و مفهوم بلوغ را در خود شناخته و آن ها را شخصی سازی کرده اید.‌

بلوغ عاطفی در واقع ویژگی شماره یک برای روابط درست و سازنده و تحقق بخشیدن به زندگی است. در ادامه آن بلوغ جسمی هم‌ گزینه ای بسیار مناسب می باشد. اما این دو با یکدیگر تفاوت های بسیاری دارد. در ادامه به تعریف این دو بلوغ می پردازیم و پس از آن به بررسی تفاوت ها خواهیم پرداخت. گرچه با ارائه تعاریف این دو بلوغ خود به خود به تفاوت بین آن ها پی خواهید برد. ابتدا می خواهیم بدانیم که چگونه می توان فهمید ما از نظر عاطفی به بلوغ رسیده ایم.

 بلوغ عاطفی و شناخت آن
در این بخش به بررسی بلوغ عاطفی می پردازیم. برخی علامت های اصلی وجود دارند که با رسیدن به آن ها می توان دریافت که فرد به بلوغ عاطفی رسیده است.

 علائم بلوغ عاطفی چیست؟
۱. عدم سرزنش دیگران
شما دست از سرزنش دیگران برداشته اید و به این نتیجه رسیده اید که رفتار افراد بسته به شرایط، ترس ها، اضطراب ها و … متغیر خواهد بود‌. گاهی دیگران می خواهند تفاسیر خود را نسبت به سایر اطرافیان ارائه کنند اما شما می دانید که رفتار افراد مبتنی بر بی احتیاطی، منفی نگری و … خواهد بود. با شناخت این که رفتار افراد چندان ساده نیست و ممکن است پیچیدگی های خاص خود را داشته باشد، دست از سرزنش آن ها برخواهید داشت و این خود قدمی بزرگ در جهت رسیدن به نتیجه درست است.

 ۲. زندگی خاکستری ست
فردی که به بلوغ عاطفی رسیده باشد، هیچ چیز را سیاه مطلق یا سفید مطلق نمی بیند. این مثل رفتار سیاسیون است که همه چیز را خاکستری می بینند. این تکنیک کاربرد گسترده ای دارد و به شما اجازه می دهد تا از زوایای مختلفی به مسائل نگاه کنید. اگر مسائل را به طور کامل و جزئی بررسی کنید به نتیجه مطلوب تری خواهید رسید. مثلا برای نتیجه بهتر شما لیستی از جوانب منفی و نثبت کار ها یا اهداف خود تهیه می کنید و به بررسی این جوانب می پردازید. این کار همان رنگ خاکستری است که به شما کمک بسیار زیادی خواهد کرد.

 ۳. پذیرش
شما وقتی در جهت بلوغ عاطفی گام بردارید، خواهید پذیرفت که جواب تمام سوالات نزد شما نیست. می توانید گاهی اشتباه کنید و حتی ممکن است دوباره مرتکب اشتباه دیگری شوید. گاهی از عبارت “نمی دانم” استفاده می کنید و از گفتن آن هراسی ندارید. اگر مسئله را نفهمید می پذیرید و در فهم دقیق آن تلاش خواهید کرد. شما پذیرش رفتار خود و دیگران را گامی مثبت در جهت رسیدن به نتیجه مطلوب می دانید و دست از تلاش و تمرین بر نمی دارید.

 ۴. خودبزرگ بینی و خودبرتر بینی ندارید
بلوغ عاطفی باعث می شود که شما از برتری خود اطمینان حاصل نکنید. بیشتر افرادی که به بلوغ عاطفی نرسیده اند، ماسکی بر چهره می زنند تا مردم از درون آن ها بی خبر باشند. شما مانند این افراد نیستید و در مقابل با اعتماد به نفس صرفا به توانایی های اساسی خود اعتماد دارید.

 ۵. توقف کمال گرایی
شما از این که در هر کاری کامل باشید دست بر می دارید و این رویه را متوقف خواهید کرد‌. به این نتیجه می رسید که انسان بیشتر از اشتباهات خود یاد خواهد گرفت و بهتر است که زندگی را با حاشیه های درستش پیش برد. شما شروع می کنید و این تکنیک را تمرین خواهید کرد. دست آخر متوجه می شوید که می توانید از انجام کار های خود لذت ببرید نه این که تمام وقت منتظر عالی بودن یا کامل بودن باشید.

 ۶. اعمال و کلمات
شما خواهید فهمید که اعمال بلند تر از کلمات سخن می گویند. می دانید که گفتن حرف های درست در بسیاری از شرایط بسیار آسان است اما انجام آنچه که می گویید بسیار سخت تر خواهد بود. به طور مثال بهترین راه برای ایجاد رابطه با کسی که دوستش دارید این نیست که به او بگویید چقدر برای تان ارزش دارد، بلکه باید این را در عمل و رفتار خود به او ثابت کنید.


۷. دست از مقصر بودن بر می دارید
وقتی به بلوغ عاطفی برسید، شما خود را متهم نمی دانید که خودتان را برای آنچه در زندگی رخ داده است مقصر بدانید. ممکن است که ۱۰ سال پیش ایده دیگری برای زندگی خود داشته اید اما حال به مقصر بودن خود پایان می دهید. در ابتدا شروع می کنید و خود را در جایی که هستید می پذیرید و زیبایی را نه تنها در تمام دستاورد های خود بلکه در بسیاری از موارد که حتی اشتباه پیش رفته اید هم می بینید.

۸. پذیرش احساسات مختلف
شما در این شرایط احساسات خود را می پذیرید. دیگر به دلیل داشتن احساس ترس و اضطراب، خود را بد و شرور نمی دانید. شما می فهمید که این احساسات سیگنال های کلیدی هستند که به شما در مورد چیزی که باید در زندگی تان تغییر کند هشدار می دهند. به خودتان اجازه می دهید که این احساسات را درک کنید و به سمت عمل درست پیش بروید.

در این بخش نکات مختلفی را گفتیم که حضور آن ها در زندگی هر شخصی به منزله وجود بلوغ عاطفی و یا رشد اساسی آن است. در ادامه بلوغ جسمی را معرفی می کنیم و پس از آن تفاوت بین این دو را بیان خواهیم کرد.

بلوغ جسمی چیست؟
تعریف بلوغ جسمی نسبت به بلوغ عاطفی و بلوغ عقلی بسیار ساده تر است. بلوغ جسمی در واقع به تعریف روانشناسان و دانشمندان، مفهومی مرتبط با سن است و گفته می شود که در جایی رخ خواهد داد که سطح رشد جسمی متناسب با سطح سنی معین باشد. به عنوان مثال ممکن است بگوییم کودکی ۱۲ ساله از نظر جسمی بالغ است یا فردی ۱۶ ساله از تظر جسمی به مثابه فردی ۷ ساله است.

بررسی تفاوت های بین بلوغ جسمی و بلوغ عاطفی
در این بخش از مقاله و پس از بررسی تعاریف بلوغ جسمی و بلوغ عاطفی، قصد داریم تفاوت های بین این دو را به طور کامل بررسی کنیم. گرچه تعاریف هر دو خود تفاوت ها را آشکار کرده است. به طور خلاصه باید بگویم که بلوغ جسمی وضعیت پیشرفت بدنی و جسمانی شما در طول سالیان مختلف زندگی است و در نقطه مقابل، بلوغ عاطفی، وضعیت رشد ذهنی و عقلی شما می باشد. حتما شنیده اید که می گویند فردی از نظر سنی ۲۰ سال سن دارد ولی عقل او به اندازه فرد ۲ ساله است.

بلوغ جسمی و بلوغ عاطفی
بلوغ جسمی و بلوغ عاطفی
همین مثال ساده تفاوت بین بلوغ جسمی و بلوغ عاطفی را نشان خواهد داد. در واقع برای رسیدن به بلوغ عاطفی، تلاش بسیاری لازم است. فرد باید در ابتدا به خود شناسی عمیقی برسد و خود را کامل مورد بررسی قرار دهد. فاکتورهای دقیق بلوغ عقلی را بشناسد و برای رسیدن به نتیجه مطلوب تلاش کند. در حالی که رسیدن به بلوغ جسمی تلاشی نمی خواهد و جسم در جهت آن به پیش می رود. مگر در شرایط خاصی که از نظر تامین غذایی یا سلامتی شخص به مشکل بر بخورد. بلوغ جسمی اساسا پیر شدن بدن هر فرد است.

بلوغ عاطفی و عقل
هنگامی که یک کودک به طور کامل از نظر بدنی بالغ می شود، او را فردی بالغ می نامند. این مسیر ممکن است هنگام رسیدن به سن بلوغ هم طی شود. اما هر فرد بالغی را عاقل نمی دانند. بلوغ عاطفی همان طور که گفتیم به فاکتور های زیادی بستگی دارد و در واقع ” پیری ذهن شماست” . محدودیتی برای رسیدن به بلوغ وجود ندارد اما هر چه فرد بالغ تر شود، عاقل تر و باهوش تر خواهد شد. و این عاقل تر یا با هوش تر به نظر رسیدن، بیشتر به دلیل فاکتور های مهم موجود در بلوغ عاطفی است.

 در بلوغ عاطفی فرد خود را برتر و بالاتر از دیگران نخواهد دید گرچه حتی از نظر جسمی هم به بلوغ رسیده باشد و شرایط مناسب جسمانی داشته باشد. اگر فردی صرفا به بلوغ جسمی رسیده باشد ممکن است خود را برتر و بالاتر از دیگران ببیند و یا حتی از احترام به دیگران هم خودداری نماید. این در حالی است که فردی که به بلوغ عاطفی رسیده، می داند که شخص کاملی نیست، به راحتی دیگران را می بخشد و می داند که هر فردی ممکن است اشتباه کند. این افراد دست از سرزنش دیگران بر می دارند و به جای آن به دنبال پیروی از اخلاقیات خواهند رفت.

 فردی که بلوغ جسمی درستی نداشته باشد می تواند به بلوغ عقلی کاملی رسیده باشد و بالعکس. بنابراین نمی توان از روی ظاهر افراد ان ها را قضاوت نمود. معمولا افرادی که صرفا به بلوغ جسمی رسیده اند و در جهت رسیدن به بلوغ عاطفی تلاش چندانی نکرده اند، زندگی خود را بر پایه و اساس نظرات دیگران استوار خواهند کرد. این افراد چشم انداز زندگی شان را بر مبنای نظر دیگران می گذارند و همین باعث می شود تا روزبه روز عقب گرد کنند.

سخن آخر
بلوغ عاطفی طبق گفته تمام دانشمندان و روانشناسان روندی پیچیده تر دارد. در حالی که بلوغ جسمانی صرفا با جسم پیش خواهد رفت. از این تلاشی که در جهت رسیدن به بلوغ عاطفی باید صورت پذیر بسیار بیشتر از بلوغ جسمی خواهد بود.

  • نگین حبیب زاده
  • ۰
  • ۰

به احتمال زیاد اگر علاقه مند به حوزه راه اندازی کسب وکار اینترنتی هستید واژه وردپرس به گوش شما آشناست ، اما وردپرس چیست؟ و چرا ما باید برای راه اندازی کسب و کار اینترنتی از آن استفاده کنیم
وردپرس چیست؟
وردپرس یک نرم افزار متن باز با قابلیت توسعه میباشد که امکان راه اندازی یک وب سایت کامل و جامع را در کمتر از 5 دقیقه برای ما فراهم میکند.و شما در کوتاه ترین زمان ممکن بدون هیچ هزینه طراحی سایت و برنامه نویسی میتوانید از وردپرس برای راه اندازی وب سایت خود استفاده کنید.
کاربرد وردپرس چیست؟
به طور کلی میتوان گفت از وردپرس برای کارهای متفاوتی در حوزه وب میتوان استفاده کرد ، دلیل آن هم این است که وردپرس یک سیستم مدیریت محتوا میباشد ، و هر سیستمی که نیاز به ابزار مدیریت  دارد میتواند از وردپرس استفاده کند ، 
استفاده از وردپرس برای مدیریت سایت
یکی از کاربرد های اصلی وردپرس ، استفاده کردن از آن در جهت مدیریت و داینامیک کردن یک وب سایت میباشد ، یعنی ما کلیه امکانات مورد نظر را در وردپرس تعریف کنیم و در صورتی که قصد داشتیم تغییری در قسمتی از سایت ایجاد کنیم به راحتی میتوانیم از وردپرس و بدون دانش برنامه نویسی در جهت تغییر مورد نظر اقدام کنیم
استفاده از وردپرس برای مدیریت اپلیکیشن
اگر بخواهیم یکی دیگر از کارهایی که میتوان از طریق استفاده از وردپرس انجام داد را شرح دهیم ، استفاده از وردپرس برای مدیریت کردن اپلیکیشن های موبایل میباشد، بالاخره هر اپ یک سری تغییرات در قسمت های مختلف نیاز دارد و به عنوان یک برنامه داینامیک میبایست این تغییرات از طریق یک سیستم مدیریتی ایجاد و تغییر داده شود ، وردپرس اینجا میتوانید نقش یک سیستم مدیریتی را برای مدیریت کردن اپ موبایل ما ایفا کند
آخرین نکات
اینکه وردپرس چیست؟ و دقیقا چه امکاناتی دارد را شما میتوانید در مقاله جامع سایت کارسازشو مطالعه کنید ، و برای شروع و راه اندازی کسب و کار اینترنتی خود از این سیستم قدرتمند و محبوب استفاده کنید.
 

  • نگین حبیب زاده
  • ۰
  • ۰

در این مقاله قصد داریم تا به ارتباط بین ارزش ما و تایید دیگران بپردازیم. در واقع تایید دیگران چقدر میتواند در ارزشهای ما تاثیر داشته باشد و ما را انسان ارزشمندی معرفی کند؟این عادت که مدام به دنبال تأیید دیگران باشید می تواند عزت نفس شما را از بین ببرد.  اگر می خواهید یک شکل قوی تر از عزت نفس را به دست آورید و آن را حفظ کنید ، تأیید نخواستن از دیگران امری حیاتی است.

آیا تا به حال پرسیده اید که چرا شما نیاز دارید کارهایتان را برای رضایت دیگران انجام دهید و نه خودتان؟

این نوع رفتار می تواند چنان تاثیر عمیقی در روان ما بگذارد که واقعیتی را که رو به روی مان است را نبینیم.

ارزش ما و تایید دیگران / عملکرد کم
نیاز به تأیید دیگران بر عملکرد شما تأثیر منفی دارد – باعث می شود شما کار هایتان را به تعویق بیاندازید ، از انجام کارهای مهم خودداری کنید ، احساس اضطراب و ترس کنید و به صورت مداوم نگران باشید.

همه اینها به مسئله ی کمبود عزت نفس برمیگردد .

 روانشناسان علت اصلی اکثر رفتارهای تأیید خواهانه ی افراد را عدم اعتماد به نفس می دانند.

این حس از عوامل بسیاری ناشی می شود. برخی از این عوامل مربوط به شخصیت طبیعی شما هستند  و برخی دیگر ناشی از تأثیرات بیرونی مانند تربیت ، تجربیات فرهنگی ، آموزشی و حتی محل کار شما هستند.

با گذشت زمان این عوامل دست به دست یکدیگر می دهند و  نیاز به  تأیید دیگران در ما به تدریج شدت می یابد.

اگر کسی فاقد اعتماد به نفس باشد و عموماً خودش را مورد انتقاد و سرزنش قرار دهد ، برای اعتبار سنجی فقط به تایید دیگران اتکا می کند.

حتی ممکن است متوجه این رفتارتان نشوید. شاید شما از تغییر رفتار یا عقاید شخصی خود  به نفع  دیگران برای گرفتن تایید آنها بی اطلاع باشید.

رابطه بین ارزش ما و تایید دیگران
خطرات تایید گرفتن از دیگران چیست؟

اگر می خواهید عزت نفس داشته باشید ، لازم نیست به آنچه دیگران می گویند و انجام می دهند فکر کنیدو اهمیت دهید. وقتی ارزشی برای  خودتان قائل نباشید ، همیشه باید به دنبال تأیید خارجی از سوی دیگران  باشید. این وابستگی باعث می شود عزت نفس شما کاهش یابد زیرا حتی ممکن است عزیزترین فرد زندگی شما یک روز چیزهای خوبی را در مورد شما بگویند و یک روز از شما انتقاد کند.

بسیاری از اوقات، این انتقادات بازتاب دقیقی از خود واقعی شما نیستند بلکه بازتابی از آنچه شخص دیگر با آن دست و پنجه نرم می کند ، هستند. اما اگر  تأیید  افراد دیگر منبع اصلی عزت نفس شما باشد ، شرایط می تواند دشوار شود پس اجازه ندهید که نظرات و داوری مردم اعتماد به نفس شما را پایین بیاورد.

از طرف دیگر ، ممکن است شما اعضای خانواده و دوستانی داشته باشید که مدام شما را با ستایش های غیرعادی و اظهار نظرهای مثبت اغراق آمیز اشباع کنند.  در این صورت هم ، نتیجه همیشه به نفع شما نخواهد بود ، به خصوص اگر این تمجید ها به اعتمادبه‌نفس کاذب و در نهایت به بیماری هایی مانند خودشیفتگی و خود پرستی منجر شود.

علاوه بر این ، بدیهی است که همواره وقتی عزت نفس شما پایین می آید عزیزانتان در دسترس نیستند تا با جملات مثبتشان شما را شارژ کنند!

 ممکن است به دور از خانواده و دوستانتان به مکانی جدید نقل مکان کرده باشید  یا ممکن است دوستان خود را از دست بدهید. این بدان معنا نیست که اجازه دهید افکار سنگین و منفی درباره خود به ذهنتان هجوم بیاورند.

چگونه جلوی  تأیید خواهی از دیگران را بگیریم
کنترل عزت نفس  را در دست بگیرید.

اگر واقعاً می خواهید میزان اعتماد به نفس شما با گذشت زمان پایدار بماند ، پس مهم است که ارزش خصوصیات مثبتتان را با روشی مستقل از تأیید دیگران به خود ثابت کنید. این لزوماً به این معنا نیست که شما باید همه ی افراد و آنچه را که عزیزانتان درباره شما می گویند نادیده بگیرید.

ارزش هیچ کس  فقط توسط خودش تعیین نمی شود. احساس عزت نفس ما همیشه به نوعی با دیگران گره خواهد خورد – روابط و تعامل با مردم روشی است که ما صفات مثبت خود را بیان و آشکار می کنیم.

در نظر گرفتن اینکه شما چگونه درباره ی خودتان فکر می کنید و اینکه دیگران چگونه درباره شما فکر می کنند ، یک رابطه ی متعادل حساس است که آسان نیست. درواقع این یک تجربه یادگیری مداوم است. هنگام تصمیم گیری برای خود ،با وجود شنیدن نظرات دیگران  ، اعتماد به نفس شما زمانی بهتر می شود که خودتان مسئولیت و استقلال بیشتری را در تعیین ارزش خود داشته باشید.

 

چگونه می توان  عزت نفس خود را کنترل کرد؟
گزینه های زیادی برای کنترل بیشتر و ایجاد عزت نفس وجود دارد تا بتوانید ارزیابی واقعی تر و صادقانه تری از خودتان انجام دهید. انواع مختلفی از روش ها وجود دارد که می تواند شما را با بینش ، تکنیک ها و منابع بیشتر برای کمک به این امر مجهز کند ، مثلا تکنیک های مختلف مراقبتی ، تمرین های نوشتن ، تغییر شیوه زندگی و درون گرایی (اگرچه به این نکته توجه داشته باشید که چه زمانی این خودآگاهی سالم از حد و مرز سالم عبور میکند).

نکته مهم در مورد ایجاد عزت نفس (نه با  جلب رضایت و تایید دیگران) این است که می تواند به شما کمک کند درک کنید که نسبت به آنچه که قبلاً تصور می کردید ، قدرت بیشتری در تغییر زندگی خود داریدو این امر ، به خودی خود ، می تواند منبع عمیقی برای درک ارزش شما باشد.

چرا نباید ارتباطی بین ارزش ما و تایید دیگران وجود داشته باشد
۱.احساسات خودتان بیشترین اهمیت را دارند.
حتی اگر کاری را انجام دهید که فکر می کنید  بر اساس استانداردهای بیرونی درست است ،باعث نمی شود احساس خوبی داشته باشید. زیرا  روح شما را ارضا نمی کند!

اگر شما یک کارمند ، پسر یا یک دوست همیشه مفید باشید ، سودی برای شما ندارد. مثل این است که زندگی خود را فدای دیگران کنید تا آنها خوشحال باشند، یا اینکه یک عروسک خیمه شب بازی در دست هر کسی باشید که به نظر می رسد در آن لحظه از اهمیت بیشتری نسبت به شما برخوردار است. اما آنچه همیشه باید مهم باشد این است که شما چه احساسی دارید.

 ارزشش را ندارد که رویاهای خود را قربانی کنید ، زیرا در پایان روز ، این شما هستید که باید با  تصمیماتتان زندگی کنید.  قدرتمندترین هدیه ای که می توانید به خودتان بدهید این است که به احساسات درونی خودتان توجه کنید.

۲.افراد ناراضی و ناراحت به شما توصیه های غیر منطقی می دهند.
 مثلا شما کسی را می شناسید که به نظر می رسد از نظر مالی موفق است. او کارآفرین موفقی است که هر سال به تعطیلات لوکس و پر هزینه ای می رود. شما فکر می کنید که او راه درست را می داند و شما هم همین را برای خودتان می خواهید. تنها مشکل این است که او خوشحال نیست.

او برای خودش موفق نیست بلکه برای دیگران عاملی موفقیت آمیز است . اگر از او مشاوره بخواهید ، او فقط می تواند شما را به آنجا که  هست ، برساند. یعنی داشتن پول و برده  شرکت خود بودن . شما ممکن است فکر کنید که برای شما مهم نیست که برده ی شرکتتان باشید ، اما وقتی با سبک زندگی او ،زندگی کنید ، پشیمان می شوید که از نوای درونی تان پیروی نکرده و خواهان داشتن زندگی مشابه شخص دیگری  بوده اید.

۳.هر کس زندگی خودش را دارد.
 آنچه برای دیگران مفید است ممکن است برای شما مفید نباشد. اگرچه خوب است که از دیگران الهام بگیرید ، اما فراموش نکنید که در سفر زندگی خود هستید. فقط خود شما دقیقاً می دانید که چه احساسی دارید و واقعاً چه می خواهید ، بنابراین تنها وظیفه شما این است که از آن احساسات پیروی کنید. اگر به دنبال تایید در جایی خارج از درون خودتان هستید ، ممکن است برای همیشه در انتظار بمانید. آیا بهتر نیست از این کار دست بردارید ؟

برای قطع ارتباط بین ارزش ما و تایید دیگران بهترین راه پرداخت به روح خود است
این شعاری است که من با آن زندگی می کنم.  روح شما مهم ترین چیز است – قطعاً ساده ترین راه این نیست. حتی بیشتر اوقات این کار بسیار چالش برانگیز است زیرا نیاز به آگاهی بیشتر نسبت به سخنان ، اهداف ، تصمیمات و نحوه زندگی شما دارد.

 هیچ روش دیگری برای زندگی معنی ندارد. توجه به روح شما به معنای مسئول بودن در برابر خواسته های درونی شما و پاسخ دادن به احساسات درونی تان می باشد.

آنچه بین شما و روح شماست مقدس است. هیچ چیز فراتر از  این نیست که با خالص ترین اهداف خود زندگی کنید و ذات خود را در زندگی واقعی تان مجسم کنید.

بعضی اوقات ،از روند زندگی احساس خستگی می کنم و فکر میکنم که بهترین کار  استراحت کردن است . زیرا وقتی استراحت می کنم ، می توانم روحم را بهتر تجسم کنم .

 می دانم که روحم را با کمک به دیگران یا با تحسین یک علفزار زیبا و شکوفه میتوانم تجلی دهم.

به جای این که به دنبال اعتبارسنجی از چیزی در خارج از خود باشید ، صحبت کنید و آنچه را که برای شما بهتر به نظر می رسد ، انجام دهید. این زندگی شماست و فقط شما می توانید حقیقت واقعی خود را در جهان پیدا کنید. هرچه بیشتر به خودتان اجازه دهید تا خود واقعی تان  باشید ، زندگی شما هیجان انگیز تر خواهد بود و امکانات و فرصت های جدیدی را کشف خواهید کرد.

خالق زندگی خود باشید
بهترین توصیه من در زندگی برای شما این است که به جای تمرکز روی تایید و گفته های دیگران بیشتر به آنچه می خواهید اهمیت دهید.  شما لازم نیست که انتظارات دیگران را برآورده کنید ، شما تنها مسئول زندگی خودتان هستید.

  • نگین حبیب زاده
  • ۰
  • ۰

همه ما به دنبال موفقیت هستیم. همه ما می خواهیم در زندگی مان آدم موفقی باشیم و موفقیت را تجربه کنیم. گاهی اوقات آنقدر موفقیت در زندگی برایمان ارزشمند می شود که برای به دست آوردن آن هر کاری می کنیم؛ سخت کار می کنیم، به دنبال کسب پول و سرمایه تلاش می کینم، برای کسب علم، تحصیل، قدرت، شهرت و هزاران عنوان و لقب دیگر به سختی زحمت می کشیم. ولی گاهی یادمان می رود از خودمان بپرسیم واقعا موفقیت چیست؟ در این مقاله به موفقیت در قانون جذب خواهیم پرداخت.

موفقیت چیست؟
افراد کمی درباره مفهوم واقعی موفقیت و تلاش روزمره شان برای کسب موفقیت آگاهانه فکر و تامل می کنند و بیشتر افراد خیلی به معنای حقیقی موفقیت توجهی نمی کنند و فقط برای به دست آوردن هر دستاورد لذت بخشی در زندگی سخت کار می کنند. اگر شما نتوانید مفهوم حقیقی موفقیت در زندگی تان را درک کنید، نمی توانید هدف و برنامه درستی برای زندگی داشته باشید و سردرگم می مانید. اگر برنامه منحصر بفردی برای زندگی خودتان طراحی نکنید، مجبور می شوید با برنامه شخص دیگری زندگی تان را به سمت موفقیت پیش ببرید ولی آیا آن شخص دیگر برنامه را بر اساس زندگی شما طراحی کرده است؟

قبل از اینکه به سمت کسب موفقیت در زندگی تان گام بردارید، ابتدا به مفهوم واقعی و درست آن بیاندیشید. اگر سری به شبکه های اجتماعی بزنید، خواهید دید که تعریف و برداشت بسیاری از موفقیت تا چه اندازه محدود و کوچک است. از دید این افراد، موفقیت چیزی مانند ساختن ثروت، داشتن رابطه ای فوق العاده، راه اندازی یک کسب و کار میلیون دلاری و یا داشتن یک صفحه در شبکه های اجتماعی با میلیون ها دنبال کننده است. درنتیجه این افراد تصویری از افراد مشهوری که دارای این امکانات هستند را به تعریف شان از موفقیت می چسبانند.

موفقیت در نگاه شما
البته هیچ کدام از این دستاوردها یا سرمایه ها اشتباه نیستند ولی صرف داشتن این چیزها یا مانند چنین اشخاصی بودن معنی واقعی و حقیقی موفقیت نیست. حتی خیلی از افراد که برای رسیدن به این چیزها بسیار سختی کشیده و به سختی در زندگی با همه مشکلات و موانع و حتی خودشان جنگیده اند، وقتی به آن نقطه اوج می رسند فقط احساس شکست و ناراحتی می کنند. آنها از رسیدن به این قله خوشحال نیستند چون تعریف اشتباهی از موفقیت را دنبال کرده اند و به دنبال کسب چیزی تمام زندگی شان را فدا کرده اند که با ارزش های درونی و شخصیتی حقیقی و ذاتی شان مرتبط و هماهنگ نبود.

ما در طول دوران کودکی و حتی بزرگسالی ایده ها و نظرات متفاوتی درباره موفقیت از والدین، معلمین و دوستان وسایر منابع دیگر شنیده و یاد گرفته ایم. هر کسی نظر خاصی درباره مفهوم کلی موفقیت در زندگی خود دارد. البته این کار خوبی است که به نظر وعقیده دیگران ارزش قائل شویم ولی لزومی ندارد که خودمان را با نگاه و عقیده دیگران مطابقت دهیم. هیچ کسی نمی تواند نظر خود درباره موفقیت را به زندگی ما تحمیل کند حتی والدین ما و در نهایت این ما هستیم که تصمیمی می گیریم چه چیزی را به عنوان موفقیت در زندگی می خواهیم داشته باشیم.

موفقیت در شکست
خیلی راحت است اگر مفهوم موفقیت را به رسیدن به چیزی مثل شغل یا جایگاه اجتماعی تعریف کنیم و بپذیریم که اگر چنین چیزی را در زندگی به دست آوردیم پس آدم موفقی هستیم. ولی گاهی اوقات برخی از بزرگ ترین موفقیت های زندگی ما از بدترین شکست ها نتیجه می شوند. چرچیل می گوید: « موفقیت پایان راه نیست و شکست هم کشنده نیست. این شهامت ادامه زندگی است که ارزشمند است.» گاهی وقت ها موفقیت خود زندگی کردن و زنده ماندن می تواند باشد. اینکه بتوانیم از شکست ها خودمان را نجات دهیم.

وقتی مفهوم موفقیت را درست متوجه شویم و برای زندگی مان نقطه ای را به عنوان نقطه موفقیت مشخص کنیم، باید اهداف مان را تک به تک برای رسیدن به این موفقیت تعیین کنیم. ما باید اهداف مان را بر مبنای خواسته خودمان مشخص کنیم نه بر مبنای خواسته دیگران. پس باید اهداف مان متمرکز بر نقطه موفقیت زندگی خودمان باشد.

موفقیت از نظر افراد مختلف معانی متفاوتی دارد. موفقیت برای کسی ممکن است به معنی کمک به دیگران و افراد نیازمند باشد، یا برای کسی به معنی انجام فعالیت های اقتصادی و یا کمک به چرخه تولید کشور باشد. موفقیت ممکن است برای کسی توانایی زندگی در انزوا و تنهایی خودش باشد.

معنی موفقیت بر حسب معیارهای مختلفی برای هر کس تعریف می شود و هدف اصلی آن کسب رضایت در زندگی است. یعنی وقتی شخصی به موفقیت دست پیدا می کند، احساس شادی و رضایت مندی از زندگی دارد. پس می توان مفهوم موفقیت را بر پایه این واقعیت هم تعریف کرد؛ یعنی رسیدن به چیزی که شما را راضی و خوشنود می کند.

جذب موفقیت
موفقیت در قانون جذب به ما می گوید که هیچ تردیدی وجود ندارد که ما می توانیم به هر چیزی که فکر می کنیم و می خواهیم به عنوان موفقیت در زندگی داشته باشیم، برسیم. هیچ رویا و آرزویی آنقدر بزرگ و دست نیافتنی نیست که ما قادر نباشیم آنها را به واقعیت تبدیل کنیم. همین لحظه است که قانون جذب می تواند به کمکم ما بیاید. ما با درک و باور درستی از قانون جذب وبا ذهنی باز نسبت به شرایط و امکانات مان می توانیم تبدیل به همان فرد موفقی شویم که در همیشه آرزویش را داشتیم ولی جرات نمی کردیم.

شاید این مطالب را دوست داشته باشید
قانون جذب در زندگی آرنولد شوارتزنگر

آذر ۱۹, ۱۳۹۸
چگونه از قانون جذب در تغییر سرنوشت خود استفاده کنیم؟

آذر ۱۸, ۱۳۹۸
چگونه در زندگی اولویت ها را مشخص کنیم

آذر ۱۸, ۱۳۹۸
در زندگی چقدر باید برای اطرافیان خود وقت و زمان بگذاریم؟

آذر ۱۷, ۱۳۹۸
راه های پشت سر گذاشتن گذشته و فراموش کردنش

آذر ۱۷, ۱۳۹۸
همرنگ جماعت شدن خوب یا بد؟

آذر ۱۶, ۱۳۹۸
موفقیت در قانون جذب
هیچ اهمیتی ندارد که شما چه کسی هستید یا شرایط کنونی زندگی شما چگونه است، وقتی به دنبال رسیدن به موفقیت و یا کسب موفقیت بیشتر در زندگی تان هستید، فقط یک چیز برایتان باید اهمیت داشته باشد و آن اینکه: عنوان یک انسان، هیچ سقف و محدودیتی برای میزان موفقیتی که می توانیم در زندگی به دست بیاوریم، وجود ندارد.

در درون شما یک نیروی پایان ناپذیر و پتانسیل نامحدودی وجود دارد. پس این قدرت تان را باور کنید و به خودتان ایمان بیاورید. وقتی متوجه شدید که خودتان برای رسیدن به رویاها، اهداف و در نهایت موفقیت در زندگی کافی هستید، قطعا موفق خواهید شد. این شاه کلید موفقیت در قانون جذب است.

جذب موفقیت با مثبت اندیشی
جامعه مدت های زیادی است که به اهمیت مثبت اندیشی در کسب موفقیت پی برده است. به هر حال، این یک مفهوم جدید نیست، ولی یک اصل اساسی در قانون جذب است. کشف این ایده که مثبت اندیشی و مثبت نگری می تواند نهایتا منجر به جذب انرژی های مثبت بیشتری شود و مسیر موفقیت را هموارتر کند.

شما ممکن است اغلب با خودتان درباره متفکران مثبت اندیش دنیا فکر کنید که همه آنها را بخاطر نگاه مثبت شان به زندگی و لبخند همیشگی شان حتی در مشکلات و لحظات سخت زندگی تحسین می کنند، حتی اگر شرایط زندگی شان به نظر مبهم و تاریک باشد.

این افراد مثبت اندیش برای ما نمادی از اشتیاق و انگیزه بی نهایت هستند نه موفقیت های بزرگی که اغلب در سر راه زندگی آنها قرار گرفته است. این افراد برای ما نمونه زنده ای از قدرت و مثبت اندیشی در زندگی شخصی هستند.

موفقیت در قانون جذب

وقتی ذهنتان را به روی نیرو انرژی مثبتی که شما را احاطه کرده، باز کنید، نه تنها به شما کمک می کند که ذهن تان فرصت های نامحدود بیشتری در زندگی تان را ببیند و کشف کند بلکه چشمتان به روی نیرو و پتانسیل درونی تان هم باز می شود و شما را قادر می سازد که ایمان و باور عمیق تری به خودتان و توانایی های تان پیدا کنید.

پس بر مبنای اصول موفقیت در قانون جذب، باید ذهن تان را پر از افکار مثبت کنید. در قانون جذب ابزارها و تکنیک هایی هم برای کسب موفقیت وجود دارد که می توان از آنها کمک گرفت. تکنیک هایی مثل تصورات مثبت، تمرین های انگیزشی، بودن در کنار افراد مثبت اندیش، دوری از افراد منفی نگر، برنامه ریزی و هدفمندی و برخی تکنیک های دیگر که بر پایه اصول قانون جذب بنا نهاده شده اند.

موفقیت های جانبی
موفقیت یک شی خاص یا یک چیز بخصوص نیست بلکه روندی در زندگی شماست که خواسته های تان را در آن به واقعیت تبدیل می کنید. دستاورهای مادی که در این روند کسب می کنید، به نوعی موفقیت های جانبی شما هستند.

وقتی شما در مسیر موفقیت تان، استعدادها و توانایی های تان را با دنیا شریک می شوید، دستاوردهای مادی تان هم به زندگی تان اضافه می شوند. با این حال، دستاوردهای مادی تنها بخش کوچکی از احساس رضایت و شادی شما در زندگی تان را تامین می کنند و موفقیت های اصلی تان به حساب نمی آیند. مثلا وقتی کسی در تمام زندگی خود تلاش می کند که یک فوتبالیست موفق شود و این را به عنوان موفقیت در زندگی خود هدف قرار می دهد، با رسیدن به این جایگاه، به سرمایه و امکانات بسیار خوب زندگی هم می رسد ولی موفقیت اصلی او این دستاودهای حاشیه ای مادی نیست بلکه آن چیزی که به او احساس رضایت از خود و زندگی را می دهد، موفقیتش در بروز و شکوفایی توانایی اش و همچنین نتیجه گرفتن از تلاش های سال های طولانی یادگیری و تمرینات سخت اوست.

رسیدن به نقطه موفقیت و یا حتی نزدیک شدن به آن هم باعث به دست آوردن موفقیت های ریز و درشت دیگری هم می شود. طوری که یک فرد موفق علاوه بر کسب رضایت از زندگی خود و داشتن یک زندگی لذت بخش برای دیگران هم می تواند زندگی رضایت بخشی فراهم کند و با انرژی های مثبتی که از این شرایط به دست آمده دریافت می کند، به موفقیت های بیشتری دست یابد.

  • نگین حبیب زاده
  • ۰
  • ۰

خیلی از ما انسان ها بیشتر ساعت های روز را مشغول کار یا انجام فعالیت های روزانه خود هستیم و ممکن است زمان کافی برای حضور در کنار اعضای خانواده، دوستان یا اطرافیان و اقوام نداشته باشیم. گاهی اوقات آنقدر سرمان شلوغ می شود و درگیر شغل یا تحصیل خود می شویم که وقت گذاشتن برای اطرافیان را فراموش می کنیم و یادمان می رود به اطرافیان خود هم توجه کنیم و زمانی را در کنار آنها سپری کنیم. واقعیت این است که دنیای امروز چنان همگام با سرعت تکنولوژی پیش می رود که انسان ها ناگزیر از رقابت در این دو ماراتن هستند و حتی گاهی اوقات زمان کافی برای توجه به خودشان هم ندارند.

هر کسی علاقمند به داشتن یک زندگی مناسب و مدیریت و برنامه ریزی زمان و فعالیت های روزمره خود است. اگر چه در خیلی از مواقع نیروی کشنده بیرونی و جامعه چنان قدرتمند است که ما را در خود غرق می کند و باعث جدا شدن ما از روابط خانوادگی و دوستانه می شود ولی باید خودمان سعی کنیم که این مسئله را مدیریت و کنترل کنیم. اینکه هر کس قادر به وقت گذاشتن برای اطرافیان خود باشد بستگی به موقعیت شغلی، اجتماعی و زندگی او و همچنین میزان توانایی او در مدیریت زمان دارد.

اهمیت وقت گذاشتن برای اطرافیان، خانواده و دوستان
آیا تا به حال به این موضوع توجه کرده اید که سپری کردن زمان در کنار اعضای خانواده، دوستان، فامیل و اطرافیان تا چه اندازه می تواند در زندگی تان نقش اساسی و حیاتی داشته باشد.

اگرچه انسان به عنوان یک موجود اجتماعی نیازمند زندگی با دیگر انسان ها و معاشرت با آنها برای رفع نیازهای اساسی و حتی غیر اساسی خود است، ولی می توان به افقی دورتر نگاه کرد و تاثیر با هم بودن را بیشتر درک کرد. دلیل اینکه ما معمولا به سمت گروه های اجتماعی و یا جمع های دوستانه می رویم تا با افراد دیگر معاشرت و گفتگو کنیم، صرفا برای خوشگذارنی و یا سرگرمی نیست. بلکه این روابط تاثیر بسیاری روی زندگی و روحیات ما خواهد داشت.

 در اینجا به برخی از تاثیرات دورهمی ها و سپری کردن زمان با اعضای خانواده، دوستان و اطرافیان شاره می کنیم.

رهایی از فشار و استرس
ما هر روزه به دلیل درگیری ها و مشغله های زندگی با مسائل و مشکلات زیادی روبرو هستیم. روابط اجتماعی ما با افراد غریبه و یا حتی همکاران، همکلاسی ها، معلمین و دیگر مشاغل خدماتی مختلف باعث تحمیل استرس و اضطراب به ذهن و روح مان می شود. استرس و فشار زیاد ممکن است منجر به بیماری های متعددی مانند فشار خون بالا، سردرد های شدید، طپش قلب و حتی اختلالات عصبی شود. طبق نظرسنجی انجام شده توسط سازمان روانشناسی آمریکا، حدود ۳۶ درصد مردم آمریکا به دلیل رهایی از استرس با دیگران ارتباط برقرار می کنند.

یکی از دلایل این اضطراب می تواند عدم احساس اطمینان و راحتی در محیط های اجتماعی غیر دوستانه و بعضا رقابتی باشد. ما برای متعادل کردن این میزان فشار، کاهش اضطراب و حتی از بین بردن این فشارهای روحی نیاز به حضور در مکان ها و گروه هایی داریم که بتوانیم با اطمینان و راحتی با آنها ارتباط برقرار کنیم.

بدیهی است که جمع های خانوادگی، دوستانه و فامیلی یکی از مطمئن ترین و راحت ترین فضاهای جمعی است که می توانیم روابط بدون استرس را تجربه کنیم. وقتی شما به همراه خانواده با همدیگر زمان مفید و پرباری را سپری می کنید، سطح استرس روانی تان را کاهش می دهید و انرژی اطمینان بخش و آرامش بخش فضای دوستانه خانواده باعث آرامش روحی تان می شود.

عمر طولانی تر
محققین طی مطالعاتی که در طول نه سال انجام داده اند، دریافتند که افرادی که دارای روابط و وابستگی های اجتماعی نیستند، احتمال مرگ شان در طول همان نه سال سه برابر افرادی است که دارای روابط قوی با اعضای خانواده و دوستان خود هستند. همچنین، تحقیقات نشان می دهد که حتی افرادی با سبک زندگی غیر سالم که دارای روابط خانوادگی و دوستانه قوی هستند، با احتمال بیشتری نسبت به کسانی که وابستگی های اجتماعی ندارند، عمر طولانی تری خواهند داشت. بنابراین سپری کردن زمان کافی و مناسب با خانواده و اطرافیان می تواند عمر شما طولانی تر کند.

انتخاب های مثبت
جنبه مثبت دورهمی های خانوادگی و دوستانه باعث می شود که این انرژی به تمام بخش های زندگی تان منتقل شود. عزیزان تان می توانند باعث تقویت رفتارهای سالم و مثبت شما مانند ورزش و تغذیه سالم و کاهش رفتارهای منفی تان مانند سیگار کشیدن و مصرف مواد شوند. محققینی از دانشگاه تگزاس در آستن دریافتند که وقتی اعضای خانواده و دوستان لحظات با کیفیتی را در کنار هم سپری می کنند، روی سبک زندگی همدیگر هم تاثیر مثبت می گذارند.

بهبود سلامت ذهن
یکی دیگر از فواید وقت گذاشتن برای اطرافیان و خانواده، بهبود سلامت فکری است. تعاملات اجتماعی و سلامت فکری و ذهنی مدت های درازی است که به همدیگر مرتبط هستند و این به دلیل رابطه علت و معلولی آنهاست. طبق تحقیقات، تماس چشمی و رخ به رخ می تواند خطر ابتلا به بیماری های روحی مانند اضطراب و افسردگی را کاهش دهد. حتی پیام های متنی، چت و شبکه های اجتماعی هم نمی توانند جایگزین مناسبی برای این نوع تماس ها و ارتباط با اعضای خانواده، دوستان و اطرافیان باشند.

افزایش اعتماد بنفس
هرکسی در زندگی خود ممکن است دچار تردید، احساس نا امنی و عدم اعتماد بنفس شود. تنها چیزی که همیشه می تواند به رفع این احساس ها و تردید ها کمک کند، احساس ارزشمندی و تحسین شدن توسط دیگران است. وقتی شما با خانواده و اطرافیان تان اوقات خوشی را در کنار هم سپری می کنید، حس دوست داشته شدن و ارزشمندی می کنید. این حس در ذهن تان تصویر مثبتی از خودتان خلق می کند.

بسیاری فواید دیگر از کنار هم بودن و سپری کردن زمان در کنار اعضای خانواده، دوستان و اطرافیان را می توان نام برد که منجر به سلامت روح و جسم و داشتن زندگی بهتر و موفقیت های بیشتر می شوند. پس حال با دانستن اهمیت این موضوع باید سعی کنیم که با مدیریت کارها و زندگی روزمره مان بین زندگی اجتماعی و روابط خانوداگی و دوستانه خود تعادل برقرار کنیم و حداقل ساعاتی را در هفته به این کار اختصاص دهیم. اگر شما هم جزو کسانی هستید که نمی توانید زمان کافی به روابط تان اختصاص دهید، موارد زیر را مطالعه کنید تا بیشتر با روش ها و تکنیک های افزایش اوقات فراغت خود و درنتیجه شرکت در دورهمی های خانوادگی و دوستانه آشنا شوید.

روش های افزایش کیفیت زمان با هم بودن در کنار خانواده و دوستان
در اینجا شما با پنج روش ساده و راحت برای وقت گذاشتن برای اطرافیان و افزایش میزان زمانی که با خانواده و اطرافیان تان اوقات خوشی را سپری می کنید بیان می کنیم. البته هر کسی وابسته به نوع مشغله و سبک زندگی خود می تواند روش های خاص خودش را داشته باشد ولی این روش ها بر مبنای تجربه شخصی افراد موفق است.

مدیریت فعالیت های خاص
اگر آنقدر سرتان شلوغ است که حتی وقت کافی برای گذراندن با اعضای خانواده تان را هم ندارید می توانید برای حل این مشکل و وقت گذاشتن برای اطرافیان و خانواده از مناسبت های مختلف و یا مراسم دیگر به عنوان بهانه ای برای دور هم بودن استفاده کنید. مثلا در روزهای تعطیل وقتی مجبور به رفتن به یک جلسه کاری هستید، آن را تبدیل به یک جشن کوچک خانوادگی کنید که در کنار آن هم با همکاران تان جلسه ای دورهمی داشته باشید و هم خانواده های همدیگر را ملاقات کنید و مهم تر از همه اینکه حداقل یک روز تعطیل را در کنار خانواده خودتان باشید. یا روش دیگر این است که در روزهای آخر هفته، به بهانه شام یا رفتن به سینما و کنسرت اعضای خانواده، دوستان یا فامیل را گرد هم بیاورید تا از بودن در کنار هم لذت ببرید.

محدود کردن استفاده از ابزارهای تکنولوژیک
نگاهی به اطرافتان بیندازید. دور و برتان پر از وسایل ارتباط جمعی مثل تلفن، موبایل، کامپیوتر، تبلت و غیره است. حتی خیلی از افراد نمی توانند یک روز کامل به دور از موبایل یا کامپیوتر خود باشند. عادت به حضور این وسایل تکنولوژیک باعث جایگزین شدن نوع روابط  خانوادگی و دوستانه مان شده است. حضور همین ابزارهای تکنولوژیک باعث از بین بردن کیفیت ارتباط ما در دورهمی ها و جمع خانوداگی می شود. اگر تصمیم بگیریم در مدت زمانی که در جمع خانواده، دوستان یا اطرافیان حضور داریم، از این ابزارها کمتر استفاده کنیم، زمانِ با کیفیت بیشتری برای ارتباط های چشمی و احساسی خواهیم داشت.

محدودیت استفاده از اینترنت

ارتباط واقعی
خیلی از ما ها با نحوه ارتباط برقرار کردن و گفتگو آشنا نیستیم. خیلی از افراد ترجیح می دهند که حرف بزنند تا اینکه به حرف طرف مقابل شان گوش کنند. یاد گرفتن روش های درست ارتباط می تواند کیفیت ارتباط شما را هر چند در زمان کوتاه چند برابر کند. سعی کنید از این تکینک ها مانند گوش دادن به حرف های طرف مقابل، درک کردن نظرات و ایده های دیگران، اهمیت دادن به سلیقه های متفاوت آنها و ابراز احساسات عمیق نسبت به علاقمندی های دیگران برای بهتر کردن و بالا بردن کیفیت زمانی که با دیگران سپری می کنید استفاده کنید تا همان زمان کوتاهی که به سختی برای دور هم بودن اختصاص داده اید بازدهی چند برابری داشته باشد.

جملات مثبت و محبت آمیز
گفتن جملات محبت آمیز و تایید اطرافیان تان می تواند کیفیت ارتباط تان را بالا ببرد و تا حدود زیادی کمبود زمان مناسب برای بودن در کنار عزیزان تان را جبران کند. به اعضای خانواده، دوستان و اطرافیان تان بگویید که برای همان چند دقیقه و یا چند ساعت در کنار آنها بودن چقدر تلاش و زمانبندی کرده اید تا به ارزش کار شما و عمق محبت قلبی شما پی ببرند و از بودن با شما لذت بیشتری ببرند. کلمات و جملات مثبت علاوه بر انرژی مثبتی که به دیگران منتقل می کند، باعث پایداری و استحکام روابط تان هم می شود.

  • نگین حبیب زاده
  • ۰
  • ۰

 ۵ فوریه در روز سه شنبه سال جدید قمری بود. مدارس عمومی شهر نیویورک به بچه‌ها اجازه دادند تا یک روز تعطیل باشند و آن را جشن بگیرند. در همین زمان، مادر طبیعت تصمیم گرفت که با دمایی ۷۰ درجه‌ای و آفتابی جشن خود را بگیرد.

در این هوا می‌شود چه کار کرد؟ من تصمیم گرفتم که دخترم را به اسکیت روی یخ ببرم. من با اسکیت کردن بزرگ شدم و مهارتی بود که برایم مانند راندن دوچرخه بود. دختر ۶ ساله‌ام هم شدیدا علاقه به یادگیری آن داشت. روز بهتری هم از آن روز نبود که او را به اولین اسکیت در اطراف دریاچه ببرم.

ما به ولفمن رینک در جنوب سنترال پارک رسیدیم و برای هر دوی خودمان کفش اسکیت گرفتم. در وضعیت نامناسبی راهمان به سمت ورودی را پیدا کرده و وارد یخ شدیم. باید بگویم از آن چیزی که فکر می‌کردم لیزتر بود.

در لحظه‌ای که تیغه‌های کفشمان به زمین یخی برخورد کرد، هم من و هم دخترم تعادل خود را از دست دادیم. من توانستم با چسبیدن به دیوار تعادل خودم را برگردانم و دخترم هم به من چسبید تا خودش را صاف کند. کمی نفس کشیدم و نقشه‌ای چیدم: نباید زمین بخورم.

افتادن دردناک است، بلند شدن هم سخت است و زمین یخی سرد است. من تصمیم گرفتم که اگر فقط صاف بمانیم، یک موفقیت کسب کرده‌ایم. بنابراین سفت دستان دخترم را گرفتم و اطراف میدان یخی رفتیم. هر زمان که تعادلمان به هم می‌خورد، دستانمان را به سمت بالا می‌بردم تا او بالای یخ مانند ماهی که به قلاب است، آویزان باقی بماند. ما دو دور با همین کار در میدان یخی چرخیدیم و سپس خارج شدیم. استرس این که هر دو خود را صاف نگه دارم بسیار بالا بود. من به دخترم قول یک غذای خوب دادم تا بتوانم او را راضی به خارج شدن از میدان یخی کنم.

به او گفتم: «شاید یک زمان دیگر برگردیم». در همین زمان یکی از دوستان او در مدرسه به صورت چرخان به سمت ما آمد. دخترم با چشمانی پر ذوق به من نگاه کرد و گفت: «من به او اسکیت کردن را یاد می‌دهم!». من که فقط می‌خواستم کفش‌های اسکیت خود را دربیاورم و خارج شوم با خواسته او موافقت کردم. دوست او دستش را گرفت و من به سمت نیمکت‌ها برگشتم.

چند ثانیه بعد، اتفاقی شگفت‌انگیز افتاد. دخترم به زمین افتاد. زمانی که او برای بلند شدن تقلا می‌کرد، نفسم حبس شده بود. درست در زمانی که می‌خواستم به دیوار بپرم تا او را بگیرم، متوجه شدم که دخترم تنها به خاطر این که به شدت در حال خندیدن بود، تقلای زیادی می‌کرد. به او نگاه کردم که دستش را دراز کرد تا دست دوستش را بگیرد، به روی پاهایش برگشت و سه قدم اسکیت کرد و دوباره زمین افتاد.

چرخه‌ی افتادن، خندیدن و بلند شدن چندین بار اتفاق افتاد. با گذشت زمان، افتادن‌های کم‌تری رخ داد. زمانی که آن‌ها بالاخره به سمت نیمکت‌ها آمدند، دخترم با شادی فریاد زد: «مامان! من ۲۲ بار به زمین افتادم!». او و دوستش دوباره شروع به خندیدن کردند و سپس دوستش به سمت خانه رفت.

شاید این مطالب را دوست داشته باشید
۷ روش برای آرام بودن در شرایط غیر منتظره

آذر ۱۳, ۱۳۹۸
تاثیر منفی خشم و عصبانیت در زندگی چیست؟

آذر ۱۳, ۱۳۹۸
تاثیر قانون خلاء در جذب آرزوهای دست نیافتنی

آذر ۱۲, ۱۳۹۸
تاثیر مثبت اندیشی در حذف منفی گرایی در زندگی چیست؟

آذر ۱۲, ۱۳۹۸
” آشفتگی؛ اغلب در آستانه ی پیروزی حادث می شود”…

آذر ۱۰, ۱۳۹۸
برای پیشگیری از آلزایمر چه روش هایی وجود دارد ؟

آذر ۹, ۱۳۹۸
دخترم دوست داشت که بیشتر اسکیت‌بازی کند اما به او توضیح دادم که من کفش‌های اسکیت را درآورده‌ام و دیگر روی یخ نمی‌روم. او پافشاری کرد که: «من می‌توانم خودم به تنهایی اسکیت کنم!». من هم به او اجازه دادم دوباره به پیست اسکیت برگردد.

یک ساعت بعدی را مشغول تماشای دخترم بودم که دور پیست می‌چرخید. ابتدا یک قدم ‌گذاشت، ‌افتاد، خودش را به دیوار چسباند، دوباره قدم ‌گذاشت، ‌افتاد، سپس سر ‌خورد و ‌افتاد، دوباره قدم ‌گذاشت و سر ‌خورد و سر خورد و سر خورد تا زمانی که توانست بدون حتی یک بار افتادن دور پیست اسکی کند.

از آن زمان تا به حال بسیار درباره این موضوع فکر کرده‌ام. البته نه درباره خواسته‌ام برای محافظت از او، بلکه بیشتر درباره چیزی که یاد گرفته‌ام یعنی پرهیز شدید از شکست.

در ذهن خودم به عنوان زنی که در اواسط سی سالگی است، از افتادن باید به هر قیمتی پرهیز شود. اما زمانی که من شدیدا تمرکز داشتم تا نیفتم، دخترم تمرکزش را روی یادگیری اسکیت‌ سواری گذاشته بود. افتادن بخشی از پروسه است. حتی اگر به آن بیشتر فکر کنید، بخشی از هر تلاش جدید است.

زمانی که به دخترم نگاه می‌کردم که چطور دور آن پیست می‌چرخید، به این فکر کردم که چقدر چیزهای زیادی را در زندگی‌ام از دست داده‌ام، فقط به خاطر این که از افتادن می‌ترسیدم. خطرها و ریسک‌هایی که هیچ‌وقت نپذیرفتم، موقعیت‌هایی که از کنارم رد شدند و ارتباطات کاری که برقرار نکردم آن هم چرا که بسیار می‌ترسیدم مورد قبول واقع نشوند. از چه زمانی تلاش برای نیفتادن تبدیل به خط فکر اصلی من شد؟ تغییر آن چه قدر می‌تواند سخت باشد؟

دخترم بالاخره از پیست خارج شد در حالی که گونه‌هایش از سرما سرخ شده بود، موهایش از عرقی که ریخته بود به هم ریخته شده بود اما لبخند بزرگی روی صورتش بود: «مامان! من موفق شدم! من توانستم روی یخ اسکیت کنم!». در حالی که با شادمانی از قابلیت اسکیت‌سواری خود ‌گفت،بندهای کفش اسکیت او را باز کردم.

در نهایت با خنده گفت: «فکر کنم آن‌ قدر افتادم که زیرم کبود شده! اما بالاخره یاد گرفتم که اسکیت‌سواری کنم».

در واقع ترس از شکست به هدف تبدیل شد. افتادن به‌معنای موفقیت بود! ما زمین خوردیم تا بتوانیم پیشرفت کنیم، تا بتوانیم مرزهای دایره‌ی امن‌مان را ایجاد کنیم.

  • نگین حبیب زاده
  • ۰
  • ۰

معنای خوشبختی چیست؟
این سوالی است، که بسیاری از مردم از خود می پرسند. با وجود این که همه مردم به دنبال خوشبختی هستند. ولی با این حال، کمتر کسی است، که خود را خوشبخت احساس کند. بسیاری از مردم دیگران را خوشبخت تر از خود می دانند. در حالی که اکثریت افراد به دنبال خوشبختی هستند. ولی با این حال، کمتر کسی است، که احساس خوشبختی کند. چرا که خوشبختی برای هر فردی فرق می کند. به همین دلیل، یکی از سوالاتی که در ذهن انسان شکل می گیرد، این است، که با وجود این که همه به دنبال خوشبختی هستند. آیا خوشبختی معنای واحدی برای همه دارد.

خوشبختی
خوشبختی واژه ای است، که همه ما تا حدودی با آن آشنایی داریم. ولی با این حال، شاید نتوانیم تعریفی از آن ارائه دهیم. همه انسان ها در طول زندگی خود به دنبال رسیدن به خوشبختی هستند. ولی با این حال، خوشبختی شاید، یکی از سخت ترین واژه ها باشد. مفهوم خوشبختی از جمله مفاهم سخت و دشوار زندگی انسان است. همه به دنبال خوشبختی هستند. ولی افراد بسیار کمی حس خوشبختی می کنند. چرا که خوشبختی را افراد مختلف به صورت های مختلف تعریف می کنند.

خوشبختی وضعیت و شرایطی است، که انسان به دنبال رسیدن به آرزوهای خود است. حالت و شرایط ذهنی و احساسی است. در تفکرات و اندیشه های انسان وجود دارد. خوشبخت شدن در بسیاری از مواقع با آرزوها و خواست های انسان مرتبط است. هر انسانی خوشبختی را برای خودش می سنجد. قبل از این که بخواهد خود را خوشبخت بداند به خوشبختی دیگران فکر می کند.

معنای خوشبختی مفهومی مشترک در بین انسان ها
معنای خوشبختی مفهومی مشترک در بین انسان ها است ولی با این حال، تعریف آن مشکل است. به همین دلیل شاید معنای مشترکی هم نداشته باشد. البته تنها خوشبختی نیست، که با وجود عمومیت و رواج یافتن آن در بین اکثر مردم معنای واحدی ندارد. بلکه مفاهیم دیگری مانند عدالت، و یا فضلیت و غیره هم به همین صورت هستند. در حالی که اکثر مردم به دنبال عدالت هستند و از آن استقبال می کنند، ولی با این حال، برداشت واحدی از عدالت وجود ندارد. خوشبختی هم از این دسته مفاهیم است.

اکثریت مردم به دنبال آن هستند. ولی تعریف واحدی از آن وجود ندارد. انسان ها در هر شرایط و موقعیتی که هستند، به دنبال خوشبختی هستند. هر کسی فرد دیگر را که موقعیت، مقام و یا شغل بهتر و بالاتری دارد، خوشبخت می داند. در حالی که خود این فرد هم از سوی افراد دیگر به عنوان فرد خوشبخت شناخته می شود. بنابراین خوشبختی نه تنها تعریف مشخص و واحدی در بین مردم ندارد، بلکه احساس خوشبختی و این که چه کسی خوشبخت است، هم مشخص نیست. اگر به بررسی در این مورد بپردازید و از افراد مختلف در طبقات مختلف اجتماعی سوال کنید، در این صورت، کمتر کسی را پیدا خواهید کرد، که واقعا احساس خوشبختی کند.

تعریف و معنای خوشبختی
با همه این احوالات برای خوشبختی دو تعریف کلی وجود دارد. برخی معتقدند خوشبختی یعنی رسیدن به لذت های دائمی در زندگی و برخی دیگر معتقدند که خوشبختی حالت و شرایطی است که انسان احساس آسایش، موفقیت و رسیدن به آرزو و اهداف خود را دارد.

با وجود این که چنین تعریف هایی را می توان برای خوشبختی ارائه داد. ولی با این حال، خوشبختی مفهوم یکسانی ندارد. چرا که همین تعریف ها هم مبهم و نامشخص است. انسان اگر چه آرزوهای مختلف دارد. بنابراین با رسیدن به یک آرزوی نه تنها احساس خوشبختی نمی کند. بلکه آرزوی و خواست دیگری در وی به وجود می آید. بنابراین با رسیدن انسان به یک هدف و خواسته نه تنها خوشبختی در انسان ایجاد نمی شود. بلکه آرزو و خواست دیگر در انسان به وجود می آید.

البته در شرایطی که انسان بعد از مدت ها به خواست و آرزوی خود می رسد، برای لحظاتی احساس خوشبختی می کند. ولی این احساس بسیار زود گذر است و در انسان خواست و ارزوی دیگری به وجود می آید و انسان برای رسیدن به آن و احساس خوشبختی تلاش می کند. از این رو، خوشبختی در زندگی شرایط و وضعیت نیست که انسان بتواند با کار و تلاش به آن دست پیدا کند. حتی در زندگی احساس آسایش همیشگی وجود ندارد، که حس خوشبختی را در انسان به وجود آورد.

معنای خوشبختی
اگر از افراد مختلف و مردم این سوال را بپرسید، که خوشبختی چیست؟ در این صورت مشاهده خواهید کرد، که هر کس به صورت مختلفی به آن پاسخ می دهد. افراد مختلف به زندگی به صورت های مختلفی نگاه می کنند. ولی با این حال، هر انسانی در زندگی در آرزوی رسیدن به خوشبختی است. مفهوم خوشبختی یک مفهوم گسترده و حیطه دار است. به همین دلیل، خوشبختی معنا و مفهوم دقیقی ندارد.

شاید این مطالب را دوست داشته باشید
تاثیر مثبت اندیشی در حذف منفی گرایی در زندگی چیست؟

آذر ۱۲, ۱۳۹۸
” آشفتگی؛ اغلب در آستانه ی پیروزی حادث می شود”…

آذر ۱۰, ۱۳۹۸
برای پیشگیری از آلزایمر چه روش هایی وجود دارد ؟

آذر ۹, ۱۳۹۸
حضور ذهن در لحظه

آذر ۹, ۱۳۹۸
چگونه بر موج های زندگی سوار شویم

آذر ۸, ۱۳۹۸
جملات انگیزشی که به شما قدرت می دهد

آذر ۸, ۱۳۹۸
درک افراد از خوشبختی نسبی است. از این رو، افراد مختلف خوشبختی را در چیزهای مختلفی می بینند. بسیاری از مردم شاید، خوشبختی را در داشتن ثروت و پول زیاد بدانند. در حالی که بسیاری دیگر خوشبختی را در سلامتی، داشتن خانواده خوب، و یا زندگی در کشور خاص و غیره بدانند. بنابراین خوشبختی مفهومی نیست که بتوان از آن تعریف واحد و یکسانی ارائه داد. برخی انسان های باسواد را خوشبخت می دانند و برخی دیگر افراد دنیا دیده را خوشبخت حس می کنند. با این حال، نمی توان گفت که کدام یک از این برداشت ها و تفکرات واقعا معنای خوشبختی است.

معنای خوشبختی

از این رو، خوشبختی و خوشبخت شدن نسبت به افراد مختلف، متغییر است و از فردی به فرد دیگر فرق می کند. گاهی پیش می آید، که انسان برای لحظه ای خود را خوشبخت ترین فرد روی کره زمین حس می کند. این احساس ممکن است در حالت و شرایط مختلفی رخ دهد. مثلا یکی وقتی بعد از سال ها زندگی در غربت خانواده خود را می بیند، خود را خوشبخت احساس می کند. برخی دیگر فارغ التحصیل شدن خود را اوج خوشبختی خود می دانند. برخی هم وقتی به دانشگاه قبول می شوند، خود را خوشبخت می دانند. به همین دلیل خوشبختی برای افراد مختلف فرق می کند. برای یکی به دنیا آمدن فرزند و یا ازدواج می تواند خوشبختی باشد.

معنای خوشبختی نامنتها است
انسان هیچ وقت نمی توان احساس خوشبختی را برای همیشه داشته باشد. خوشبختی می تواند در شرایط بسیار راحت و معمولی هم برای انسان به وجود آید. گاهی انسان در خانه می شنید و استراحت می کند. در این حالت هم احساس خوشبختی ممکن است به وی دست دهد. با این حال، در مسیر خوشبختی موانع و چاله های بسیاری وجود دارد.

تنها راه خوشبخت شدن، به عمل خود انسان باز می گردد. بنابراین خوشبختی می تواند افکار و تفکرات ما باشد. همه انسان ها باید خوشبخت شوند. انسان ها لایق خوشبختی هستند. می گویند، که هر کسی خوشبختی اش در دستان خودش است. بنابران معنایی که خوشبختی دارد، برای هر کسی به شکل و جلوه ای خاص تجلی می شود. هر کسی می تواند بر اساس آرزوها و تمایلات خود خوشبختی را برای خود معنا کند و برای رسیدن به آن تلاش نماید.

معنای خوشبخت شدن
برای خوشبت شدن به جز خودتان نیازی به افراد دیگر ندارید. برای رسیدن به خوشبختی لازم نیست، که چیز تازه ای یاد بگیرید. انسان برای خوشبخت شدن باید به خود نگاهی کند و خود را آن طور که هست، بشناسد و به خودشناسی دقیقی از خود دست پیدا کند. اگر به خودشناسی دست پیدا کنید، در آن صورت خوشبختی در هر زمانی با شما خواهد بود. برای رسیدن به خوشبختی نیاز نیست که کار و تلاش زیادی کنید.

بسیاری از افراد هستند، که خوشبختی را در داشتن ثروت و پول زیاد می دانند. در حالی که همین افراد بعد از به دست آوردن ثروت و پول زیاد، باز احساس خوشبختی نمی کنند. بنابراین خوشبختی آن چیزی نیست که انسان به دنبال آن است. بلکه هر چیزی که انسان اکنون در دست دارد، مانند سلامتی، زیبایی و غیره می تواند نمود و شاخص خوشبختی باشد. در نظر داشته باشیم، که همین چیزها به احتمال زیاد آرزوی بسیاری دیگر از انسان ها است. بسیاری از ما قدر سلامتی خود را نمی دانیم و با وجود این که از سلامتی کامل برخورداریم، احساس خوشبختی نمی کنیم. در حالی که انسان های زیادی هستند، که سلامتی بزرگترین آرزوی آنها است. برای این افراد، برخورداری از سلامتی یعنی خوشبخت شدن و احساس خوشبختی است.

قناعت کردن رمز خوشبختی
از این رو، برای رسیدن به خوشبختی بهتر است، قدر داشته های خود را بدانیم و به آنچه که داریم، قناعت کنیم. البته نباید، برای رسیدن به آرزوها و خواست های خود تلاش نکرد. یعنی این که وقتی می گوییم، که انسان در هر شرایطی می تواند خوشبخت باشد و احساس خوشبختی کند. منظور این نیست که انسان از تلاش کردن و فعالیت دست بردارد. بلکه منظور این است، که در کنار رسیدن به اهداف و آرزوهای خود به این فکر کند، که در شرایط فعلی هم خوشبخت است و می تواند خوشبخت باشد.

جمع بندی
در پایان می توان گفت که خوشبختی با وجود این که واژه ای واحد است. ولی با این حال، در بین مردم معنای واحدی ندارد. همه انسان ها در دوران زندگی و در طول روز بارها واژه خوشبختی را به کار می برند. ولی با این حال، مفهوم و معنایی که هر کسی از خوشبختی دارد، منحصر به خود است. یکی خوشبختی را در ثروت، دیگری در سلامتی، دیگری در تحصیل و یا ازدواج و غیره می بینند. بنابراین هر کسی خوشبختی را به نوعی تعریف می کند. پس خوشبختی هر انسانی می تواند نسبت به انسان های دیگر متفاوت باشد. از این رو، خوشبختی مفهومی است، که هر کس برداشت خاصی از آن دارد. در نتیجه باید گفت که خوشبختی در دستان خود افراد است و ما خودمان هستیم که خوشبختی خودمان را تعیین می کنیم.

  • نگین حبیب زاده
  • ۰
  • ۰

حضور ذهن در لحظه با استفاده از ۶ ابزاری که در این مقاله بررسی می کنیم ،می توانید انعطاف‌پذیرتر، شادتر و موفق‌تر باشید.

بیشتر اوقات فکر می‌کنید که تمام روز خود را در حال انجام کارهایتان هستید بدون این که آن‌هایی که برایتان مهم‌تر هستند را تکمیل کرده باشید؟ باید بدانید که تنها نیستید.

به عنوان یک مدیر، مادر، همسر، دوست، فرزند و یک فرد موفق می‌دانم که این چه احساسی است. مانند یک چرخ همستر است که هیچ پیشرفتی در آن نیست. ما هفته‌مان را می‌گذرانیم تا به آخر هفته برسیم. سپس آخر هفته را در حال انجام کارهایی هستیم که در طول هفته قادر به تکمیلشان نبودیم. شنبه از راه می‌رسد و این چرخه‌ی پلید دوباره شروع می‌شود.

در حالی که شما نمی‌توانید بی‌نظمی را به کنترل درآورید، اما می‌توانید پاسخ خود به آن را کنترل کنید. اگرچه که راه حل ساده‌ای برای سرعت سرسام‌آور زندگی امروزی وجود ندارد، کارهایی هستند که می‌توانند ما را به موضوعاتی که در زندگی‌مان اهمیت بیشتری دارند، برگردانند. من به این ابزار «حضور ذهن در لحظه» می‌گویم که کارشان این است شما را موظف کنند که زندگی هدف‌داری داشته باشید، به جای این که خودتان را در حالت پرواز خودکار قرار دهید.

 

حضور ذهن در لحظه به چه معناست؟

حضور ذهن در برابر لحظه به معنای تمرین توجه به تمام لحظات است تا تصمیمات ناخواسته نگیرید. به معنای توقف خود و پرسیدن این سوال است که: آیا روشی که فکر و عمل می‌کنم، من را به آن چیزی که می‌خواهم می‌رساند؟

حضور ذهن در لحظه

بنابراین چطور می‌توان حتی در لحظاتی که زندگی مانند جریان آب است و سعی دارد تعادل شما را به هم بزند و به پایین براند، محکم ماند؟ چندین روش ثابت‌شده برای حضور ذهن در لحظه به جهت ساخت انعطاف‌پذیری، شادی و موفقیت وجود دارد اما آن‌ها تنها با تمرین به دست می‌آیند.

۱- طرز فکر
چطور موقعیت‌هایی که برایتان اتفاق افتاده را تعریف می‌کنید؟ باورمان در مورد خودمان و داستان‌هایی که به خودمان در نتیجه‌ی همان باورها می‌گوییم، تاثیر زیادی روی شادی و روابطمان می‌گذارد.

بسیاری از ما آن چیزی که کارول دوِک روان‌شناس استانفورد به آن طرز فکر ثابت می‌گوید را داریم و فکر می‌کنیم که قادر به رشد یا تغییر نیستیم و در نتیجه تا بی‌نهایت در حال اثبات خودمان هستیم. دوِک عبارت طرز فکر رشد را در مقابله با آن بیان می‌کند. باوری که می‌گوید ما قادر به تغییر و رشد برای آشنایی با چالش‌های پیش رویمان هستیم. پرورش یک طرز فکر رشد شما را از باورهایی که تلقین می‌کنند شادی‌تان بستگی به عملکردتان دارد، رها می‌کند و به شما اجازه می‌دهد تا پیشرفت خود را بر اساس توانایی رشدی که دارید، اندازه‌گیری کنید. زمانی که این کار را کنید، می‌توانید شکست را به عنوان نشانه‌ای بدانید از کاری که برای بهتر شدن باید انجام داد تا این که تنها یک شکست خردکننده باشد. چه داستان‌هایی برای خودتان تعریف می‌کنید؟ اگر آن‌ها شما را به سمت هدف‌هایتان هدایت نمی‌کنند، زمان آن رسیده تا داستانی جدید بر اساس توانایی‌های رشد خود بسازید.

۲- مثبت‌ نگری
تحقیقات علمی ثابت کرده‌اند زمانی که ما به زندگی از لنزهایی مثبت نگاه می‌کنیم، احتمال بیشتری دارد که سلامت ذهنی و فیزیکی بیشتری داشته باشیم. این موضوع هم‌چنین یک قسمت کلیدی برای موفقیت در کار است. بر اساس ارزیابی ۱۷ مطالعه، افرادی که قادر به حفظ یک چشم‌انداز مثبت هستند، شانس بیشتری برای رسیدن به اهدافی مثل سودآوری، رشد تجاری و خلاقیت دارند. مثبت‌نگری به معنای پوشیدن عینک‌های رنگ گل رز نیست. بلکه در مورد انتخاب ما در تعریف اتفاقاتی است که در زندگی‌ رخ می‌دهد. اتفاقات بد هر روز برای افراد خوب رخ می‌دهد. این که انتخاب کنیم که از این تجارب درس بگیریم، فاکتور بزرگی در تعیین انعطاف‌پذیری ما است.


۳- قدردانی
قدردانی ارتباط نزدیکی با مثبت‌نگری دارد و به ما کمک می‌کند تا تمرکز خود را روی موضوعات مثبت بگذاریم. عمل ساده‌ی به دنبال قدردانی بودن می‌تواند ذهنمان را برای خوبی تنظیم کند. قدردانی ارتباط نزدیکی با «حس خوب بودن» و«حال خوبی داشتن» دارد و ما را در مواجهه با موقعیت‌های دشوار، انعطاف‌پذیرتر می‌کند. بر اساس تحقیقات رابرد امونز که از بزرگ‌ترین دانشمندان در حوزه‌ی قدردانی است، نشان دادن قدردانی از احساسات سمی می‌کاهد، افسردگی را از بین می‌برد، شادی را افزایش می‌دهد و روابط را غنی‌تر می‌سازد. ما چیزی را پیدا می‌کنیم که به دنبال آن هستیم، پس اطمینان کسب کنید که به دنبال چیزهای درستی باشید.

۴- ارتباط
همانند مثبت‌نگری و قدردانی، احساس شادمانی که از ارتباط با دیگران به دست می‌آورید برای سلامت و حال خوب داشتن شما یک نیاز بوده و المان کلیدی برای ساخت انعطاف‌پذیری است. داشتن دوستی و حس متعلق‌ بودن به عنوان یک هسته نیاز روان‌شناسی در نظر گرفته می‌شود و تاثیر بزرگی بر سلامت فیزیکی ما دارد.

یک مطالعه نتیجه‌گیری کرده که تنهایی سم است. دکتر رابرت والدینگر که یک روان‌پزشک از دانشگاه هاروارد است پس از انجام آزمایشات و ارزیابی‌ها از تحقیقی که هشت دهه به طول انجامید، می‌گوید: «در حقیقت تاثیر تنهایی بر سلامت از چاقی، سیگار کشیدن و فشار خون بالا ضرر بیشتری دارد. در سمت دیگر قضیه، افرادی که ارتباط بیشتری با دوستان و خانواده دارند، شادتر هستند، سلامتی بیشتری دارند و طولانی‌تر زندگی می‌کنند. هم‌چنین این افراد با بالا رفتن سنشان سلامت ذهنی بیشتری دارند».

۵- شوخ‌ طبعی
پیدا کردن راه‌هایی برای خندیدن به چالش‌ها، موقعیت‌های استرس‌زا و حتی تراژدی‌های شخصی یکی از راه‌هایی است که افراد منعطف برای سازگاری و رشد خودشان استفاده می‌کنند. این کار تمرکز ما را بیشتر می‌کند و کمک می‌کند تا با ترس‌هایمان روبرو شویم. این که قادر باشیم به چالش‌هایمان بخندیم به ما یک فاصله و چشم‌انداز می‌دهد، بدون این که درد یا ترس خود را انکار کنیم. در حقیقت با این کار هر دو حس مثبت و منفی را در یک جعبه بسته‌بندی کرده‌ایم.

۶- خدمت به دیگران
مدارک زیادی وجود دارد که می‌گویند کمک کردن به دیگران به همان اندازه به خود فرد کمک می‌کند. یک مطالعه جدید روی مردم نیوزیلندی تحقیق کرده که به بازماندگان اتفاق تروریستی کرایست‌ چرچ که ۵۱ نفر در آن کشته شدند، کمک‌هایی چون فراهم کردن غذا، فرستادن گل و دیگر محبت‌های کوچک دیگر را کرده‌اند. محققان دریافته‌اند که این اعمال موجب تقویت انعطاف‌ پذیری این کمک‌کنندگان شده است. کلی مک‌گانیگال که یک روان‌شناس و سخنران در دانشگاه استانفورد است، این پدیده را «پاسخ مراقبت و دوستی» خطاب می‌کند و می‌گوید:«مراقبت از دیگران سبب فعال شدن شجاعت و پرورش امید می‌شود».

کنترل را در اختیار بگیرید
اکثر ما عملکرد بهتری در اولویت قرار دادن برنامه‌هایمان نسبت به برنامه‌ریزی اولویت‌ هایمان داریم. اگر من زمان شما در یک هفته را دنبال کنم، آیا نشان‌ دهنده چیزهایی خواهد بود که شما فکر می‌کنید برایتان اهمیت بیشتری دارند؟ آیا اعمالتان با خواسته‌هایتان تطابق دارند؟

با نوشتن چیزهایی که برایتان اهمیت بیشتری دارند شروع کنید. سپس ببینید که چقدر از روز را واقعا در حال انجام این اولویت‌ها هستید. اگر پاسخ کم یا هیچ است، این یک علامت واضح است که شما نیاز به برنامه‌ریزی زمان روزانه، هفتگی و ماهانه دارید تا بتوانید روی اولویت‌هایتان تمرکز کنید.

تنها راه پیاده شدن از چرخ همستر این است که کننترل زندگی خود را در اختیار بگیرید، به جای این که زندگی کنترل شما را داشته باشد. حضور ذهن در لحظه در مورد این است که خودمان زمان و انرژی محدود خود را برنامه‌ریزی کنیم تا بتوانیم بیشترین استفاده را از روزمان ببریم.

  • نگین حبیب زاده